حقوق

معنی کلمه حقوق

معنی واژه حقوق

معنیسزاها، پاداشها، حقها
مترادف1- ادرار، راتبه، رستاد، شهريه، ماهانه، مستمري، مشاهره، مقرري، مواجب، وظيفه 2- تكاليف، وظايف 3- بهرهها 4- حقها 5- مجموعه قوانين
انگلیسیlaw, salary, pension, stipend, due, emolument, rights
عربیالقانون، قانون، شريعة، ناموس، عدالة، سيادة، سلطة، مجموعة القوانين، فقيه قانوني
ترکیhaklar
فرانسویdroits
آلمانیrechte
اسپانیاییderechos
ایتالیاییdiritti
مرتبطقانون، حق، قاعده، قانون مدنی، ضابطه، شهریه، مستمری، پانسیون، مقرری، مزد، حقوق بازنشنستگی، دستمزد، بدهی، ذمه، موعد پرداخت، پرداختنی، مداخل، درامد، پرداخت