آب انبار
license
98
1667
100
معنی کلمه آب انبار
معنی واژه آب انبار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | cistern, pool, reservoir, watering place | ||
عربی | صهريج، حوض، خزان أرضي، فنطاس حوض، وعاء | ||
مرتبط | قدح بزرگ مسی، اب انبار، مخزن اب، استخر، حوض، برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، ذخیره، مشرب، محل چشمه اب معدنی، ابشخور | ||
واژه | آب انبار | ||
معادل ابجد | 257 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
مختصات | (اَ)(اِمر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آب انبار | ||
پخش صوت |
حوض بزرگ رو پوشيده در زير قسمتي از بنا حفر شده
جهت ذخيره کردن آب
cistern, pool, reservoir, watering place
صهريج، حوض، خزان أرضي، فنطاس حوض، وعاء
قدح بزرگ مسی، اب انبار، مخزن اب، استخر، حوض، برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، ذخیره، مشرب، محل چشمه اب معدنی، ابشخور