خارجی
licenseمعنی کلمه خارجی
معنی واژه خارجی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بروني، بيروني، ظاهري، اجنبي، بيگانه، غريب، غريبه ، برونمرزي ، پيروفرقه خوارج | ||
متضاد | داخلي، دروني آشنا، خودي، هموطن 1- برونمرزي 2- پيروفرقه خوارج | ||
انگلیسی | foreign, outside, out, external, outer, exterior, alien, exotic, oversea, extrinsic, extraneous, peripheral, extern, strange, foreigner, gringo, extra- | ||
عربی | أجنبي | ||
ترکی | yabancı | ||
فرانسوی | Étranger | ||
آلمانی | ausländisch | ||
اسپانیایی | extranjero | ||
ایتالیایی | straniero | ||
مرتبط | خارجه، خارج، بیگانه، اجنبی، بیرونی، برونی، ظاهری، ظاهر، حذف شده، افشاء شده، اشکار، بیرون، واقع در سطح خارجی، غریب، مغایر، غیر، غیره، عجیب و غریب، انطرف دریا، متعلق بماوراء دریاها، فرعی، دارای مبداء خارجی، جزئي، اتفاقی، غیر اصلی، خارج از قلمرو چیزی، پیرامونی، جنبی، ثانوی، دورهای، واقع در خارج، عجیب، غریبه، عجب، مخالف، خصوصا انگلیسی یا امریکایی، خارج از | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) قواعد استفاده از کلمات خارجی در زبان فارسی با توجه به نگارش و تلفظ آنها دارای چند نکته مهم است:
با رعایت این نکات، میتوان کلمات خارجی را بهخوبی در متون فارسی استفاده کرد و از هرگونه اشتباه در نوشتار جلوگیری کرد. | ||
واژه | خارجی | ||
معادل ابجد | 814 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | xāreji | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به خارج) [عربی. فارسی] | ||
مختصات | (رِ) | ||
آواشناسی | xAreji | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خارجی | ||
پخش صوت |
منسوب به خارج و خارجه قواعد استفاده از کلمات خارجی در زبان فارسی با توجه به نگارش و تلفظ آنها دارای چند نکته مهم است: تلفظ صحیح: در برخی موارد، لازم است کلمات خارجی به گونهای تلفظ شوند که برای فارسیزبانان قابل درک باشد. بنابراین، ممکن است در نوشتار فارسی، تغییراتی در تلفظ اصلی آن کلمه ایجاد شود. واژهگزینی: ممکن است یک کلمه خارجی معادل یا ترجمهای در زبان فارسی داشته باشد. در این صورت، در صورت امکان بهتر است از معادل فارسی استفاده شود. به عنوان مثال، به جای "کامپیوتر"، میتوان از "رایانه" استفاده کرد. نوشتن به الفبای فارسی: کلمات خارجی که در فارسی استفاده میشوند، معمولاً باید به الفبای فارسی نوشته شوند. مثلاً "computer" به "کامپیوتر" تبدیل میشود. استفاده از علامتگذاری صحیح: در متون فارسی، باید از علامتگذاریهای درست برای تفکیک کلمات و جملات استفاده کرد، به ویژه در زمانی که کلمات خارجی وارد جملهای به زبان فارسی میشوند. تطابق با قواعد نگارشی: کلمات خارجی هم باید با قوانین نگارشی فارسی هماهنگ باشند، به عنوان مثال، در استفاده از فاصلهها، ویرگولها، و دیگر نشانهگذاریها. توجه به جنس کلمات: در فارسی، هر کلمهای جنس خاصی دارد (مؤنث یا مذکر) و بعضی از کلمات خارجی ممکن است نیاز به تطابق با این قاعده داشته باشند. با رعایت این نکات، میتوان کلمات خارجی را بهخوبی در متون فارسی استفاده کرد و از هرگونه اشتباه در نوشتار جلوگیری کرد.
بروني، بيروني، ظاهري، اجنبي، بيگانه، غريب، غريبه ، برونمرزي ، پيروفرقه خوارج
داخلي، دروني آشنا، خودي، هموطن
1- برونمرزي
2- پيروفرقه خوارج
foreign, outside, out, external, outer, exterior, alien, exotic, oversea, extrinsic, extraneous, peripheral, extern, strange, foreigner, gringo, extra-
أجنبي
yabancı
Étranger
ausländisch
extranjero
straniero
خارجه، خارج، بیگانه، اجنبی، بیرونی، برونی، ظاهری، ظاهر، حذف شده، افشاء شده، اشکار، بیرون، واقع در سطح خارجی، غریب، مغایر، غیر، غیره، عجیب و غریب، انطرف دریا، متعلق بماوراء دریاها، فرعی، دارای مبداء خارجی، جزئي، اتفاقی، غیر اصلی، خارج از قلمرو چیزی، پیرامونی، جنبی، ثانوی، دورهای، واقع در خارج، عجیب، غریبه، عجب، مخالف، خصوصا انگلیسی یا امریکایی، خارج از