خرقه افکندن
license
98
1667
100
معنی کلمه خرقه افکندن
معنی واژه خرقه افکندن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | break up | ||
عربی | فض، انفصل، حطم، فتت، وضع حد، فكك، تدهور، تجزأ، تساقط، تطور، كسر الثلج، توقف عن شىء، اختتم، انشق | ||
واژه | خرقه افکندن | ||
معادل ابجد | 1110 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خرقه افکندن | ||
پخش صوت |
بي خود گشتن
(مصدر) - 1 خرقه را از دوش انداختن و
بخشيدن آن . - 2 جامه بخشيدن .
- 3 از هستي دست کشيدن مرجد گرديدن
از خودي بيرون آمدن .
break up
فض، انفصل، حطم، فتت، وضع حد، فكك، تدهور، تجزأ، تساقط، تطور، كسر الثلج، توقف عن شىء، اختتم، انشق