خطر کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه خطر کردن
معنی واژه خطر کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ريسك كردن، مخاطره جويي كردن، خطر پذيرفتن، به استقبال خطر رفتن | ||
متضاد | عافيت طلبيدن، سلامت جستن، سلامت جويي كردن | ||
انگلیسی | risk | ||
عربی | خطر، مخاطرة، مجازفة، مغامرة، عرضة للخطر، خاطر، جازف، عرض للخطر | ||
واژه | خطر کردن | ||
معادل ابجد | 1083 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خطر کردن | ||
پخش صوت |
خود را به آب و آتش زدن سيجيدن
هنر کردن
ريسك كردن، مخاطره جويي كردن، خطر پذيرفتن، به استقبال خطر رفتن
عافيت طلبيدن، سلامت جستن، سلامت جويي كردن
risk
خطر، مخاطرة، مجازفة، مغامرة، عرضة للخطر، خاطر، جازف، عرض للخطر