داریه
licenseمعنی کلمه داریه
معنی واژه داریه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | dandelion | ||
عربی | الهندباء | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "داریه" در زبان فارسی به معنای "دارا بودن" یا "وجود داشتن" استفاده میشود. در اینجا چند نکته قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
در نهایت، توجه به استفاده صحیح و قواعد نگارشی در هر متنی که از کلمه "داریه" استفاده میشود، بسیار مهم است. | ||
واژه | داریه | ||
معادل ابجد | 220 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی داریه | ||
پخش صوت |
- 1 (اسم) مونث داير (دائر) کلمه "داریه" در زبان فارسی به معنای "دارا بودن" یا "وجود داشتن" استفاده میشود. در اینجا چند نکته قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: جایگاه کلمه: "داریه" معمولاً در جملات به عنوان فعل یا جزئی از فعل به کار میرود. برای مثال: "او داریه مهارتهای خاصی است." نحو: "داریه" به عنوان فعل، تغییرات صرفی متناسب با زمان و فاعل را در جملات مختلف میپذیرد. مثلاً: "من داریه" (حالت ساده) و "او دارد" (حالت استمراری). نقطهگذاری: در متنهای فارسی، بعد از "داریه" معمولاً از نقطهگذاری مناسب استفاده میشود. به عنوان مثال، اگر در انتهای جمله باشد، نقطه گذاشته میشود. جملات سوالی: در جملات سوالی، "داریه" میتواند به شکلهای مختلفی در سوالات ظاهر شود. به عنوان مثال: "آیا او داریه این مهارتها؟" در نهایت، توجه به استفاده صحیح و قواعد نگارشی در هر متنی که از کلمه "داریه" استفاده میشود، بسیار مهم است.
دور زننده گردنده . - 2 خطي گرد که
دور چيزي را احاطه کرده باشد .
- 3 سطحي که خطي مدور گرد آنرا احاطه کرده
باشد بطوري که فاصله هر يک از نقاط محيط
آن نسبت به نقطه مرکزي مساوي بود ؛
جمع دواير (دوائر) يا دايره صغيره .
دايره ايست مفروض
که کره را نصف نکند . مقابل دايره عظيمه
دايره عظمي (عظيم) دايره ايست مفروض
که کره را نصف کند .
مقابل دايره صغيره . دايره هاي
عظيمه که اهل هيئت بر فلک فرض کرده اند
نه اند : - 1 معدل النهار . - 2 منطقه
البروج . - 3 دايره ماره بالاقطاب الاربعه
دايره اي است که بر هر دو قطب منطقه البروج
وهر دو قطب معدل النهار و بر هر دو ميل
کلي گذشته . - 4 دائره الافق دايره ايست
که فلک را نصف کند در ميان
مرئي و غير مرئي .
- 5 دايره نصف النهار .
- 6 دائره الارتفاع
چون قوس ارتفاع کواکب از اين دايره ماخوذ
است بدين نام ناميده شد . اين دايره از
سمت الراس و القدم ميگذرد و در روز و شب
دوباره بر دايره نصف النهار منطبق
ميشود . - 7 دائره اول السموات دايره اي
است که مرور ميکند بسمتين الراس و القدم
و بدو نقطه مشرق و مغرب و قطبين .
- 8 دائره الميل و اين دايره ايست که
مرور ميکند بهر دو قطب معدا النهار و
بدان بعد کواکب سياره از معدل النهار
و ميل منطقه البروج از معدا النهار
شناخته ميشود . - 9 دائره العرض دايره
ايست که مرور ميکند بدو قطب بروج و بان
عرض کوکب شناخته ميشود . يا دايره مينا
آسمان فلک . يا دايره هندي
صفحه اي که در روي آن تعيين ساعات نمايند .
يا روي دايره ريختن مطلبي را .
آنرا اظهار کردن در کمال وضوح
آنرا شرح دادن . - 4 لشکري که بر جاي
فرود آيد . - 5 مهميز پرندگان . - 6 خار .
- 7 بخت بد . روزگار نامساعد . - 8 حادثه
پيشامد جمع دايرات .
- 9 خانقاه صومعه .
- 10 جمعيت حلقه مجلس .
- 11 موهاي گرد بر جانب سر آدمي .
- 12 سازي است از آلات ضربي دف داريه
- 13 در موسيقي قديم کشورهاي
اسلامي بيک نوع درآمدمخصوص که
از در آمد خواننده ميشد اطلاق ميشد .
- 14 هر چند به هر مناسب جزو
يک دستگاه کرده آنرا دايره ناميده و هر
دايره را اسمي نهادند . شش دايره مشهور
با نام بحرها که از هر دايره منشعب ميشود
از اين قرار است : متفقه مختلفه
موتلفه مجتلبه مشتبهه منتزعه .
- 15 (اسم) شعبه اي از يک
اداره دولتي جمع دواير .
dandelion
الهندباء