در بدر
license
98
1667
100
معنی کلمه در بدر
معنی واژه در بدر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | homeless, gadabout, mendicant, outcast, vagabond, vagrant, in badr | ||
عربی | مشرد، بلا مأوي أو وطن، بلا مأوى | ||
مرتبط | بی خانمان، بی مسکن، دربدر، غریب، خانه بدوش، اواره، سر گردان، گدایی کننده، ولگرد، خزپوش، طفیلی، بیکاره، سرگردان، ادم اواره و ولگرد، اوباش، گدا، سائل، درویش | ||
واژه | در بدر | ||
معادل ابجد | 410 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی در بدر | ||
پخش صوت |
کسي که از خاندان
و خانه خود آواره شده .
بي خانمان آواره سرگردان خانه بدوش .
homeless, gadabout, mendicant, outcast, vagabond, vagrant, in badr
مشرد، بلا مأوي أو وطن، بلا مأوى
بی خانمان، بی مسکن، دربدر، غریب، خانه بدوش، اواره، سر گردان، گدایی کننده، ولگرد، خزپوش، طفیلی، بیکاره، سرگردان، ادم اواره و ولگرد، اوباش، گدا، سائل، درویش