درجه
licenseمعنی کلمه درجه
معنی واژه درجه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پايه، رتبه، مرتبه 2- حد، ميزان 3- جايگاه، مرتبت، مقام، مكانت، منزلت، منصب، 4- پله، نردبان | ||
انگلیسی | degree,grade,rating,point,scale,gauge,thermometer,pitch,gradation,alloy,gage,length,measure,proportion,peg,quantum,stair,thermometre,mark,step | ||
عربی | درجة | ||
ترکی | derece | ||
فرانسوی | degré | ||
آلمانی | grad | ||
اسپانیایی | grado | ||
ایتالیایی | grado | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "درجه" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی استفاده شود و بسته به سیاق جمله، قواعد نگارشی خاصی به آن تعلق میگیرد. در ادامه به نکاتی درباره استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنم:
این موارد را میتوانید به عنوان راهنما برای استفاده صحیح از کلمه "درجه" در نوشتار فارسی خود مد نظر قرار دهید. | ||
واژه | درجه | ||
معادل ابجد | 212 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | dara(e)je | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: درجَة، جمع: دَرَجات] | ||
مختصات | (دَ رَ جِ) [ ع . درجة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | daraje | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی درجه | ||
پخش صوت |
پله ، پايه ، مرتبه کلمه "درجه" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی استفاده شود و بسته به سیاق جمله، قواعد نگارشی خاصی به آن تعلق میگیرد. در ادامه به نکاتی درباره استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنم: معنا: "درجه" میتواند به معنای سطح یا مرتبهای از چیزی باشد (مثل "درجه تحصیلات" یا "درجه اهمیت") یا به معنای مقیاس دما (مثل "درجه سانتیگراد"). نوشتار: همنشینی: قواعد انشایی: این موارد را میتوانید به عنوان راهنما برای استفاده صحیح از کلمه "درجه" در نوشتار فارسی خود مد نظر قرار دهید.
1- پايه، رتبه، مرتبه
2- حد، ميزان
3- جايگاه، مرتبت، مقام، مكانت، منزلت، منصب،
4- پله، نردبان
degree,grade,rating,point,scale,gauge,thermometer,pitch,gradation,alloy,gage,length,measure,proportion,peg,quantum,stair,thermometre,mark,step
درجة
derece
degré
grad
grado
grado