درجه ای
licenseمعنی کلمه درجه ای
معنی واژه درجه ای
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | degree, grade, rating, point, scale, gauge, thermometer, pitch, gradation, alloy, gage, length, measure, proportion, peg, quantum, stair, thermometre, mark, step | ||
مرتبط | درجه، مرتبه، رتبه، پایه، مرحله، سیکل، نمره، درجه بندی، دسته بندی، نقطه، نکته، موضوع، ممیز، مقیاس، اندازه، ترازو، معیار، پوسته، پیمانه، اندازه گیر، دماسنج، حرارت سنج، گرماسنج، میزان الحراره، گرمانما، گام، قیر، استقرار، اوج، پرتاب، ارتقاء، انتقال تدریجی، سلسله، تدریج، عیار، بار، ماخذ، الیاژ فلز مرکب، ترکیب فلز بافلز گرانبها، گرو، مبارزه طلبی، وثیقه، طول، مدت، قد، درازا، امتداد، اقدام، میزان، مقدار، نسبت، تناسب، قسمت، قیاس، میخ، پا، میخ چوبی، چنگک، دندانه، ذره، کمیت، پله، پلکانی، نردبان، پله کان، علامت، مارک، نشانه، نشان، قدم، رکاب | ||
واژه | درجه ای | ||
معادل ابجد | 223 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی درجه ای | ||
پخش صوت |
پاييک
degree, grade, rating, point, scale, gauge, thermometer, pitch, gradation, alloy, gage, length, measure, proportion, peg, quantum, stair, thermometre, mark, step
درجه، مرتبه، رتبه، پایه، مرحله، سیکل، نمره، درجه بندی، دسته بندی، نقطه، نکته، موضوع، ممیز، مقیاس، اندازه، ترازو، معیار، پوسته، پیمانه، اندازه گیر، دماسنج، حرارت سنج، گرماسنج، میزان الحراره، گرمانما، گام، قیر، استقرار، اوج، پرتاب، ارتقاء، انتقال تدریجی، سلسله، تدریج، عیار، بار، ماخذ، الیاژ فلز مرکب، ترکیب فلز بافلز گرانبها، گرو، مبارزه طلبی، وثیقه، طول، مدت، قد، درازا، امتداد، اقدام، میزان، مقدار، نسبت، تناسب، قسمت، قیاس، میخ، پا، میخ چوبی، چنگک، دندانه، ذره، کمیت، پله، پلکانی، نردبان، پله کان، علامت، مارک، نشانه، نشان، قدم، رکاب