درنگ
licenseمعنی کلمه درنگ
معنی واژه درنگ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ايست، توقف، سكون، مكث، وقفه 2- فرصت، مهلت 3- تامل، تاني 4- تاخير، ديركرد، مطال | ||
انگلیسی | hesitation, pause, tarry, halt, hesitancy, hesitance, haw, tarriance, pain | ||
عربی | تردد، حيرة فأفأة | ||
ترکی | gecikme | ||
فرانسوی | retard | ||
آلمانی | verzögerung | ||
اسپانیایی | demora | ||
ایتالیایی | ritardo | ||
مرتبط | دو دلی، سکوت، مکی، ایست، سکته، تردید، کویج، پرچین، حصار، محوطه، کیالک، تاخیر، اقامت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "درنگ" در زبان فارسی به معنای توقف کردن یا مدتی در جایی ماندن است. در زیر چند نکته دربارهی قواعد نگارشی و نحوهی استفاده از این کلمه ذکر میشود:
با رعایت نکات فوق، میتوانید به درستی از کلمه "درنگ" در نوشتهها و جملات خود استفاده کنید. | ||
واژه | درنگ | ||
معادل ابجد | 274 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | derang | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: dirang] | ||
مختصات | (دِ رَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | derang | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی درنگ | ||
پخش صوت |
تاخير، ديرکرد، مقابل شتاب کلمه "درنگ" در زبان فارسی به معنای توقف کردن یا مدتی در جایی ماندن است. در زیر چند نکته دربارهی قواعد نگارشی و نحوهی استفاده از این کلمه ذکر میشود: نحوهی نوشتن: "درنگ" به صورت یککلمهای نوشته میشود و هیچگونه فاصلهای بین حروف آن وجود ندارد. نحوهی استفاده در جملات: جنس کلمه: "درنگ" اسم و نوعی فعل است که معنای توقف یا مکث را در خود دارد. قواعد نشانهگذاری: در جملات، بسته به موقعیت کلمه "درنگ" ممکن است نیاز به ویرگول یا سایر نشانههای نگارشی باشد. به عنوان مثال: با رعایت نکات فوق، میتوانید به درستی از کلمه "درنگ" در نوشتهها و جملات خود استفاده کنید.
1- ايست، توقف، سكون، مكث، وقفه
2- فرصت، مهلت
3- تامل، تاني
4- تاخير، ديركرد، مطال
hesitation, pause, tarry, halt, hesitancy, hesitance, haw, tarriance, pain
تردد، حيرة فأفأة
gecikme
retard
verzögerung
demora
ritardo
دو دلی، سکوت، مکی، ایست، سکته، تردید، کویج، پرچین، حصار، محوطه، کیالک، تاخیر، اقامت