دعوی کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه دعوی کردن
معنی واژه دعوی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pretend, quarrel, sue, failure | ||
عربی | تظاهر، زعم، تجرأ، تصنع، دعا على، يدّعي | ||
مرتبط | وانمود کردن، بخود بستن، بحی کردن، نزاع کردن، ستیزه کردن، تعقیب کردن، تقاضا کردن، تعقیب قانونی کردن | ||
واژه | دعوی کردن | ||
معادل ابجد | 364 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دعوی کردن | ||
پخش صوت |
- 1 ستيزيدن - 2 خواهان شدن پاتکاردن
pretend, quarrel, sue, failure
تظاهر، زعم، تجرأ، تصنع، دعا على، يدّعي
وانمود کردن، بخود بستن، بحی کردن، نزاع کردن، ستیزه کردن، تعقیب کردن، تقاضا کردن، تعقیب قانونی کردن