دفتر
licenseمعنی کلمه دفتر
معنی واژه دفتر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بياض، جريده، جنگ، رساله، سفينه، صحيفه، كتاب، مجموعه 2- كابينه | ||
انگلیسی | office,book,bureau,volume,registry,tome | ||
عربی | دفتر | ||
ترکی | not defteri | ||
فرانسوی | carnet de notes | ||
آلمانی | notizbuch | ||
اسپانیایی | computadora portátil | ||
ایتالیایی | taccuino | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دفتر" در زبان فارسی به معنی مکان یا مجموعهای است که برای نوشتن و ثبت اطلاعات استفاده میشود. این کلمه همچنین میتواند به معنای دفترچه، دفتر کار، یا مدرکهای رسمی نیز به کار رود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "دفتر" اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "دفتر" به درستی و به طور مؤثر در نگارش فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | دفتر | ||
معادل ابجد | 684 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | daftar | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی، جمع: دفاتر] | ||
مختصات | (دَ تَ) [ معر. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | daftar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دفتر | ||
پخش صوت |
نامه هاي فراهم آورده کلمه "دفتر" در زبان فارسی به معنی مکان یا مجموعهای است که برای نوشتن و ثبت اطلاعات استفاده میشود. این کلمه همچنین میتواند به معنای دفترچه، دفتر کار، یا مدرکهای رسمی نیز به کار رود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "دفتر" اشاره میکنم: نوشتن با حروف صحیح: کلمه "دفتر" باید با حروف فارسی نوشته شود و توجه شود که حروف آن به درستی کنار هم قرار بگیرند. استفاده از علامتهای نگارشی: هنگامی که "دفتر" در جملهای به کار میرود، باید به قوانین نگارش صحیح توجه کرد. برای مثال: رنگ و نوع کلمه: اگر کلمه "دفتر" به عنوان اسم خاص یا عنوان یک کار ویژه به کار میرود، ممکن است لازم باشد آن را با حروف بزرگ بنویسید؛ مانند "دفتر ثبت احوال". جمع بستن: کلمه "دفتر" به صورت جمع "دفترها" یا "دفاتر" نوشته میشود. به مثالهای زیر توجه کنید: ترکیب با پسوندها: "دفتر" میتواند به همراه پسوندهای مختلف به کار رود که به معنی خاصتری اشاره دارد، مانند "دفترچه"، "دفتر کار"، "دفتر یادداشت"، و غیره. با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "دفتر" به درستی و به طور مؤثر در نگارش فارسی استفاده کرد.
1- بياض، جريده، جنگ، رساله، سفينه، صحيفه، كتاب، مجموعه
2- كابينه
office,book,bureau,volume,registry,tome
دفتر
not defteri
carnet de notes
notizbuch
computadora portátil
taccuino