دید زدن
licenseمعنی کلمه دید زدن
معنی واژه دید زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | appraise, sight, see | ||
عربی | قدر، قوم، خمن، تقييم | ||
مرتبط | تخمین زدن، ارزیابی کردن، تقویم کردن، دیدن، رویت کردن، بازرسی کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دید زدن" در زبان فارسی به معنای مشاهده کردن یا نگاهی به چیزی انداختن است و بهطور غیررسمی برای بیان نوعی لحظهای نگریستن یا چشیدن به کار میرود. در نگارش این کلمه و بهکارگیری آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "دید زدن" بهطور صحیح و مؤثر در نگارش و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | دید زدن | ||
معادل ابجد | 79 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
مختصات | (عا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دید زدن | ||
پخش صوت |
تعيين بها و ارزش چيزي به تخمين کلمه "دید زدن" در زبان فارسی به معنای مشاهده کردن یا نگاهی به چیزی انداختن است و بهطور غیررسمی برای بیان نوعی لحظهای نگریستن یا چشیدن به کار میرود. در نگارش این کلمه و بهکارگیری آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نوشتار صحیح: "دید زدن" به صورت جدا نوشته میشود. "دید" فعل و "زدن" نیز فعل است و ترکیب آنها به صورت یک عبارت فعل است. استفاده در جملات: میتوانید از این عبارت در جملاتی مانند "من به نمایشگاه رفتم و چند مدل جدید را دید زدم." یا "او لحظهای از پنجره به خیابان دید زد." استفاده کنید. سبک کلام: "دید زدن" بیشتر در زبان محاورهای و در مکالمات غیررسمی به کار میرود و کمتر در متون رسمی و ادبی استفاده میشود. تنوع کاربرد: میتوان این عبارت را در معانی مختلف بهکار برد، مثلاً "در حین برگزاری جشن، به اطراف دید زدم." یا "در این کتابخانه، کتابهای مختلفی را دید زدم." با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "دید زدن" بهطور صحیح و مؤثر در نگارش و گفتار استفاده کرد.
appraise, sight, see
قدر، قوم، خمن، تقييم
تخمین زدن، ارزیابی کردن، تقویم کردن، دیدن، رویت کردن، بازرسی کردن