دیر
licenseمعنی کلمه دیر
معنی واژه دیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- دراز، دور، طولاني، متمادي، مديد 2- تاخير | ||
متضاد | زود، گاه | ||
انگلیسی | late, long, ancient, tardy, monastery, convent, abbey, cloister | ||
عربی | متأخر، راحل، مرحوم، أخير، فقيد، متوفى، سابق، حديث، مبطئ، إلى ساعة متأخرة، نام متأخرا | ||
ترکی | geç | ||
فرانسوی | en retard | ||
آلمانی | spät | ||
اسپانیایی | tarde | ||
ایتالیایی | tardi | ||
مرتبط | مرحوم، گذشته، اخیر، کند، تازه، طولانی، بلند، طویل، کشیده، باستانی، کهن، پارینه، قدیمی، کهنه، کندرو، تنبل، دارای تاخیر، صومعه، خانقاه، رهبانگاه، خانقاه راهبان، مجمع، کلیسا، نامکلیسای وست مینستر، ایوان، راهرو سرپوشیده، اطاق یا سلول راهبان و تارکن دنیا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دیر" در زبان فارسی میتواند به دو معنا به کار برود:
قواعد نگارشی:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "دیر" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | دیر | ||
معادل ابجد | 214 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | dir | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [پهلوی: dēr] | ||
مختصات | (دَ یا دِ) [ معر. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | deyr | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دیر | ||
پخش صوت |
مدتي بسيار پس از وقت موعود، مدت متمادي کلمه "دیر" در زبان فارسی میتواند به دو معنا به کار برود: دیر به معنای زمان: به معنای «زمان طولانی» یا «نزدیک به زمان حال» است. در جملههایی مثل "او دیر آمد" به معنای این است که شخص بعد از زمان مورد انتظار رسیده است. نقطهگذاری: در جملات، پس از استفاده از کلمه "دیر" و انتهای جمله، باید از نقطه استفاده شود. مثلاً: "او دیر به خانه برگشت." فاصلهگذاری: باید توجه شود که بین کلمه "دیر" و کلمات قبل و بعد فاصله مناسب وجود داشته باشد. استفاده درست در جملات: در زمان استفاده از "دیر" به عنوان قید زمان، توجه داشته باشید که فعل جمله با مفهوم دیر بودن تطابق داشته باشد. مثلاً: "آنها دیر رسیدند." تطابق با اسمها: اگر "دیر" به منزله مکان باشد، معمولاً با اسمهای خاص مانند "دیر راهبان" به کار میرود و باید دقت کرد که اسم مرتبط با آن به درستی استفاده شود. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "دیر" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار فارسی خود استفاده کنید.
1- دراز، دور، طولاني، متمادي، مديد
2- تاخير
زود، گاه
late, long, ancient, tardy, monastery, convent, abbey, cloister
متأخر، راحل، مرحوم، أخير، فقيد، متوفى، سابق، حديث، مبطئ، إلى ساعة متأخرة، نام متأخرا
geç
en retard
spät
tarde
tardi
مرحوم، گذشته، اخیر، کند، تازه، طولانی، بلند، طویل، کشیده، باستانی، کهن، پارینه، قدیمی، کهنه، کندرو، تنبل، دارای تاخیر، صومعه، خانقاه، رهبانگاه، خانقاه راهبان، مجمع، کلیسا، نامکلیسای وست مینستر، ایوان، راهرو سرپوشیده، اطاق یا سلول راهبان و تارکن دنیا
قواعد نگارشی: