دیوانه
licenseمعنی کلمه دیوانه
معنی واژه دیوانه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- مجنون 2- شيدا، شيفته، واله 3- خل، كم عقل، مخبط 4- مصروع، هار | ||
متضاد | عاقل | ||
انگلیسی | crazy, mad, insane, lunatic, nuts, nut, nutty, frenetic, loony, manic, demented, batty, fanatic, cuckoo, fanatical, fey, mooney, moonstruck, moony, gaga, luny, natural, phrenetic, hare-brained, mad-brained, madcap, berserker, bedlam, loco, berserk | ||
عربی | مجنون | ||
ترکی | deli | ||
فرانسوی | fou | ||
آلمانی | verrückt | ||
اسپانیایی | loco | ||
ایتالیایی | pazzo | ||
مرتبط | مجنون، شوریده، شکاف دار، از جا در رفته، عصبانی، خل، شیفته، احمقانه، بی عقل، پرفندق، اتشی، اشفته، احمق، چوگان مانند، پرتعصب، دارای احساسات شدید، دارای روح پلید، خرافات پرست، خرافاتی، متعصب، شخص متعصب، در سکرات موت، هذیانی، دارای روحیه خراب و اشفته، ماهواره، خیال اندیش، دل شکسته، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، گیج، بی پروا، وحشی، سبک مغز، بچه شیطان، ادم بی پروا و وحشی، تیمارستان، گون کتیرا، نوعی گل زبان در قفا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دیوانه" در زبان فارسی به معنی فردی است که دچار اختلالات روانی است و همچنین میتواند به معنای عشق جنونآمیز یا علاقه شدید به چیزی نیز به کار رود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "دیوانه" در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | دیوانه | ||
معادل ابجد | 76 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | divāne | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) | ||
مختصات | (نِ یا نَ) | ||
آواشناسی | divAne | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دیوانه | ||
پخش صوت |
بيخرد، بيعقل،مجنون کلمه "دیوانه" در زبان فارسی به معنی فردی است که دچار اختلالات روانی است و همچنین میتواند به معنای عشق جنونآمیز یا علاقه شدید به چیزی نیز به کار رود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میشود: نوشتار صحیح: کلمه "دیوانه" باید با املای درست نوشته شود و از نوشتن آن به شکلهای نادرست پرهیز شود. نشانهگذاری: در جملاتی که از "دیوانه" استفاده میشود، باید به قواعد نشانهگذاری دقت شود. به عنوان مثال: استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان اسم، صفت یا به شکل مجازی به کار رود: قافیه و شعر: در شعر فارسی، "دیوانه" میتواند به عنوان یک قافیه یا وزن به کار رود و در ابیات مختلف به زیبایی جلوه کند. استفاده کنایهای: گاهی ممکن است "دیوانه" به شکل کنایهای و برای بیان حالتی از فعالیت یا رفتار شدید استفاده شود: با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "دیوانه" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
1- مجنون
2- شيدا، شيفته، واله
3- خل، كم عقل، مخبط
4- مصروع، هار
عاقل
crazy, mad, insane, lunatic, nuts, nut, nutty, frenetic, loony, manic, demented, batty, fanatic, cuckoo, fanatical, fey, mooney, moonstruck, moony, gaga, luny, natural, phrenetic, hare-brained, mad-brained, madcap, berserker, bedlam, loco, berserk
مجنون
deli
fou
verrückt
loco
pazzo
مجنون، شوریده، شکاف دار، از جا در رفته، عصبانی، خل، شیفته، احمقانه، بی عقل، پرفندق، اتشی، اشفته، احمق، چوگان مانند، پرتعصب، دارای احساسات شدید، دارای روح پلید، خرافات پرست، خرافاتی، متعصب، شخص متعصب، در سکرات موت، هذیانی، دارای روحیه خراب و اشفته، ماهواره، خیال اندیش، دل شکسته، طبیعی، ذاتی، عادی، فطری، بدیهی، گیج، بی پروا، وحشی، سبک مغز، بچه شیطان، ادم بی پروا و وحشی، تیمارستان، گون کتیرا، نوعی گل زبان در قفا