دیوانه کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه دیوانه کردن
معنی واژه دیوانه کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | craze, derange, distract, frenzy, madden, moon | ||
عربی | جنون، جزع، خبل، ضعف | ||
مرتبط | فکر کسی را مختل کردن، بی ترتیب کردن، بر هم زدن، گیج کردن، حواس پرت کردن، پریشان کردن، شوریده کردن، عصبانی کردن، دیوانه شدن، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن | ||
واژه | دیوانه کردن | ||
معادل ابجد | 350 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دیوانه کردن | ||
پخش صوت |
تباه خرد کردن
craze, derange, distract, frenzy, madden, moon
جنون، جزع، خبل، ضعف
فکر کسی را مختل کردن، بی ترتیب کردن، بر هم زدن، گیج کردن، حواس پرت کردن، پریشان کردن، شوریده کردن، عصبانی کردن، دیوانه شدن، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن