راه انداختن
license
98
1667
100
معنی کلمه راه انداختن
معنی واژه راه انداختن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | trigger, operate, to launch | ||
عربی | أثار، شن، زند البندقية، علم المثلثات، تحريك الدعوى | ||
مرتبط | رها کردن، ماشه کشیدن، عمل کردن، اداره کردن، گرداندن، بکار انداختن، قطع کردن | ||
واژه | راه انداختن | ||
معادل ابجد | 1312 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی راه انداختن | ||
پخش صوت |
مرور کردن، گذشتن، عبورکردن
trigger, operate, to launch
أثار، شن، زند البندقية، علم المثلثات، تحريك الدعوى
رها کردن، ماشه کشیدن، عمل کردن، اداره کردن، گرداندن، بکار انداختن، قطع کردن