رفتار
licenseمعنی کلمه رفتار
معنی واژه رفتار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اقدام، حركت، سلوك، سيره، صفت، عمل، فعل، كردار، كنش 2- روش، سبك، سلوك، روال، سير، طريقه، مشي، هنجار | ||
انگلیسی | behavior, conduct, treatment, manner, action, demeanor, dealing, gesture, bearing, comportment, demarche, deportment, ethic, exploit, step, gest, thews, behaviour | ||
عربی | سلوك، تصرف، تهرب | ||
ترکی | davranış | ||
فرانسوی | comportement | ||
آلمانی | verhalten | ||
اسپانیایی | comportamiento | ||
ایتالیایی | comportamento | ||
مرتبط | سلوک، اخلاق، طرز رفتار، حرکت، وضع، درمان، علاج، معالجه، تلقی، معامله، چگونگی، طرز، طریقه، طور، کنش، بازی، تقسیم، خرید وفروش و معامله، توزیع کردن، ژست، اشاره، قیافه، یاتاقان، جهت، بردباری، طاقت، رویه، ایین، شاهکار، کردار، کار برجسته، مرحله، گام، قدم، پله، رکاب، کار نمایان، راهورسم، نیروی عضلانی، عضله، وتر | ||
واژه | رفتار | ||
معادل ابجد | 881 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | raftār | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (رَ) (اِمص .) | ||
آواشناسی | raftAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی رفتار | ||
پخش صوت |
سلوک، معامله ، خوش رفتاري کردن
1- اقدام، حركت، سلوك، سيره، صفت، عمل، فعل، كردار، كنش
2- روش، سبك، سلوك، روال، سير، طريقه، مشي، هنجار
behavior, conduct, treatment, manner, action, demeanor, dealing, gesture, bearing, comportment, demarche, deportment, ethic, exploit, step, gest, thews, behaviour
سلوك، تصرف، تهرب
davranış
comportement
verhalten
comportamiento
comportamento
سلوک، اخلاق، طرز رفتار، حرکت، وضع، درمان، علاج، معالجه، تلقی، معامله، چگونگی، طرز، طریقه، طور، کنش، بازی، تقسیم، خرید وفروش و معامله، توزیع کردن، ژست، اشاره، قیافه، یاتاقان، جهت، بردباری، طاقت، رویه، ایین، شاهکار، کردار، کار برجسته، مرحله، گام، قدم، پله، رکاب، کار نمایان، راهورسم، نیروی عضلانی، عضله، وتر