جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
روح|كحول , حيوية , شبح , روح معنوية , شخصية , شجاعة , نفس روح , مسكر , مزاج عقلي أو نفسي , شخص , نشاط , رفع المعنويات , خطف خفية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "روح" در زبان فارسی معمولاً به معنای نفس، جان، یا وجود غیرمادی انسان یا موجودات زنده به کار میرود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
نوشتار صحیح: کلمه "روح" به صورت صحیح و استاندارد نوشته میشود و باید از نوشتن آن به اشکال غیررسمی یا اشتباه پرهیز کرد.
نقش دستوری: کلمه "روح" میتواند در جمله به عنوان اسم مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال:
"روح انسان از بدن جدا میشود."
"روح در ادبیات به مفاهیم عمیقتری اشاره دارد."
ترکیبها: "روح" با بسیاری از کلمات دیگر ترکیب میشود. مانند:
روحیه
روحانی
روحافزا
نوشتار معنایی: بسته به زمینه، معنای کلمه ممکن است متفاوت باشد. در متون فلسفی، ادبی، دینی و عرفانی، "روح" دارای معانی خاص و عمیقتری است.
استفادههای مجازی: در زبان فارسی، "روح" میتواند به صورت مجازی نیز به کار برود، برای مثال به معنای حیات یا انرژی در یک اثر هنری یا محیط، مانند:
"این تابلو روح زندگی را در خود دارد."
قواعد صرف و نحو: به عنوان یک اسم، کلمه "روح" جمع محدودی دارد و در موارد خاصی به صورت جمع به کار میرود (روحها).
با رعایت این نکات میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "روح" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "روح" در جملات مختلف آورده شده است:
روح انسان بینهایت ارزشمند است و باید در احترام به آن کوشید.
در ادبیات، نویسندگان بسیاری به بررسی جنبههای مختلف روح پرداختهاند.
موسیقی میتواند روح را نوازش دهد و احساسات عمیقی را بیدار کند.
روح همکاری و همدلی در این گروه به خوبی مشهود است.
او میگوید که ورزش نه تنها به جسم بلکه به روح انسان نیز مفید است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: روحیه، معنی، جرات، شبح، خیال، تجسم روح، ظاهر فریبنده، دیو، جن، تخیل، وهم، خیال وفکر، هم، نشاط، هوش، ذکاوت، منظر، روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ، طبیعت، ماهیت، سرشت، ذات، فطرت، ظهور، تجسم، تصویر ذهنی، حاصل خیال و وهم، تصور خام، سایه، نقطه تاریک، نسیم، بادملایم، باد شمال یا شمال شرقی، ارامش، ملایمت، متانت، تمکین، سامان، الوهیت، وجود الهی، خدا، چشم بندی، صفاء، جرقه اتش، بارقه، گرمی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ، زور، قدرت