زبانی
licenseمعنی کلمه زبانی
معنی واژه زبانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | شفاهي، فمي | ||
متضاد | قلمي، كتبي | ||
انگلیسی | lingual, verbal, oral, nuncupative, viva voce, vocabular, language | ||
عربی | لغوي، لساني | ||
ترکی | dil | ||
فرانسوی | langue | ||
آلمانی | sprache | ||
اسپانیایی | idioma | ||
ایتالیایی | lingua | ||
مرتبط | حرف زبانی، لفظی، شفاهی، حضوری، تحت اللفظی، مربوط به صدا، دهانی، از راه دهان، امتحان شفاهی، واژگانی، مربوط به فرهنگ لغات زبان، مربوط به لغات یا فهرست ان، زبان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زبانی" در فارسی از ترکیب "زبان" و پسوند "-ی" به وجود آمده است. این کلمه به معنای مرتبط به زبان یا مربوط به زبان میباشد و میتواند به شکلهای مختلفی در جملات به کار رود. در ادامه به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه میپردازیم:
توجه به این قواعد میتواند در نوشتار و گفتار به شما کمک کند تا از کلمه "زبانی" به درستی استفاده کنید. | ||
واژه | زبانی | ||
معادل ابجد | 70 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zabāni | ||
نوع | تک : زبني | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی؛ منسوب به زبان) [مقابلِ کتبی] | ||
مختصات | ( ~.) [ ع . جِ. زبنی یا زبنیة ، از زبن به معنی رفع و برداشتن ؛ در فارسی مفرد گیرند ] (اِ.) | ||
آواشناسی | zabAni | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی زبانی | ||
پخش صوت |
- 1 گردنکشان کلمه "زبانی" در فارسی از ترکیب "زبان" و پسوند "-ی" به وجود آمده است. این کلمه به معنای مرتبط به زبان یا مربوط به زبان میباشد و میتواند به شکلهای مختلفی در جملات به کار رود. در ادامه به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه میپردازیم: نوع کلمه: "زبانی" صفت است و میتواند به عنوان توصیفکنندهای برای اسمها به کار رود. ترکیبها: "زبان" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود و معانی مختلفی را ایجاد کند. توافق صداقتی: صفت "زبانی" باید با اسمهایی که توصیف میکند از نظر جنس (مؤنث و مذکر) و تعداد (مفرد و جمع) توافق کند. نحو و ساختار جملات: این کلمه میتواند در جملات مختلف به کار رود و ساختار جملات را تحت تأثیر قرار دهد. توجه به این قواعد میتواند در نوشتار و گفتار به شما کمک کند تا از کلمه "زبانی" به درستی استفاده کنید.
نافرمانان - 2 دوزخبانان
شفاهي، فمي
قلمي، كتبي
lingual, verbal, oral, nuncupative, viva voce, vocabular, language
لغوي، لساني
dil
langue
sprache
idioma
lingua
حرف زبانی، لفظی، شفاهی، حضوری، تحت اللفظی، مربوط به صدا، دهانی، از راه دهان، امتحان شفاهی، واژگانی، مربوط به فرهنگ لغات زبان، مربوط به لغات یا فهرست ان، زبان