زوال
licenseمعنی کلمه زوال
معنی واژه زوال
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اضمحلال، افول، انحطاط، انحلال، انقراض، انهدام، بطلان، ستردگي، سقوط، عدم، محو، مرگ، نابودي، نسخ، نقص، نقصان، نيستي، هلاك | ||
انگلیسی | decline,deterioration,decay,chute,decadence,fall,downfall,consumption,ebb,lapse,fadeaway,sublation,tailspin | ||
عربی | تدهور | ||
ترکی | bozulma | ||
فرانسوی | détérioration | ||
آلمانی | verschlechterung | ||
اسپانیایی | deterioro | ||
ایتالیایی | deterioramento | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زوال" در زبان فارسی به معنای کاهش، نابودی یا افول و در از دست دادن وضعیت یا وضعیت خوب به کار میرود. در اینجا چند نکته درباره استفاده و قواعد نگارشی این کلمه آورده شده است:
بهطور کلی، "زوال" بهعنوان یک واژه شناختهشده در زبان فارسی، بهراحتی در جملات به کار میرود و فقط باید به تناسب و انسجام جملات توجه شود. | ||
واژه | زوال | ||
معادل ابجد | 44 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | zavāl | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (زَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | zavAl | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی زوال | ||
پخش صوت |
بگشتن، گشتن و دور شدن ازجايي، نيست شدن، کلمه "زوال" در زبان فارسی به معنای کاهش، نابودی یا افول و در از دست دادن وضعیت یا وضعیت خوب به کار میرود. در اینجا چند نکته درباره استفاده و قواعد نگارشی این کلمه آورده شده است: استفاده در جملات: "زوال" میتواند به تنهایی یا همراه با دیگر کلمات استفاده شود. مثلاً: همگونی با دیگر کلمات: "زوال" میتواند با صفتها و قیدهای مختلف ترکیب شود: اجتناب از تکرار: در متنهای رسمی و نوشتارهای ادبی، تلاش کنید از تکرار مکرر کلمه "زوال" خودداری کنید و به جای آن از مترادفها یا عبارات مشابه استفاده کنید. بهطور کلی، "زوال" بهعنوان یک واژه شناختهشده در زبان فارسی، بهراحتی در جملات به کار میرود و فقط باید به تناسب و انسجام جملات توجه شود.
از بين رفتن، بر طرف شدن، نيستي
اضمحلال، افول، انحطاط، انحلال، انقراض، انهدام، بطلان، ستردگي، سقوط، عدم، محو، مرگ، نابودي، نسخ، نقص، نقصان، نيستي، هلاك
decline,deterioration,decay,chute,decadence,fall,downfall,consumption,ebb,lapse,fadeaway,sublation,tailspin
تدهور
bozulma
détérioration
verschlechterung
deterioro
deterioramento