ارسال
licenseمعنی کلمه ارسال
معنی واژه ارسال
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ايفاد، فرستادن 2- اعزام، روانه، گسيل | ||
انگلیسی | transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignment, intromission, transmittancy, address, submit | ||
عربی | نقل، انتقال، إرسال، بث، جهاز نقل الحركة، إذاعة، تسليم، وراثة طباع، الانتقال | ||
ترکی | göndermek | ||
فرانسوی | soumettre | ||
آلمانی | einreichen | ||
اسپانیایی | entregar | ||
ایتالیایی | invia | ||
مرتبط | انتقال، مخابره، عبور، سرایت، فرا فرستی، حمل و نقل، گسیل، پیغام، توزیع امکانات، پراکنش، محموله، حمل، قبول، تو رفتگی، درج، تصدیق، نشانی، خطاب، ادرس، نطق، خطابه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ارسال" در زبان فارسی به معنای فرستادن، ارسال کردن یا منتقل کردن است. در استفاده از این کلمه، باید به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی توجه کرد:
رعایت این نکات به شما کمک میکند تا از کلمه "ارسال" به صورت صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | ارسال | ||
معادل ابجد | 292 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'ersāl | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | ( اِ ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | 'ersAl | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ارسال | ||
پخش صوت |
فرستادن،گسيل کردن کلمه "ارسال" در زبان فارسی به معنای فرستادن، ارسال کردن یا منتقل کردن است. در استفاده از این کلمه، باید به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی توجه کرد: ترکیب و کاربرد: "ارسال" معمولاً به عنوان فعل و یا اسم به کار میرود. به عنوان مثال: نحو جملات: در جملاتی که این کلمه به کار میرود، باید به ساختار اثر بخش و منطقی جملات توجه کرد. به عنوان مثال: استفاده از فعلهای وابسته: برای تقویت معنا میتوان از فعلهای وابسته استفاده کرد: نکتههای نگارشی: رعایت این نکات به شما کمک میکند تا از کلمه "ارسال" به صورت صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1- ايفاد، فرستادن
2- اعزام، روانه، گسيل
transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignment, intromission, transmittancy, address, submit
نقل، انتقال، إرسال، بث، جهاز نقل الحركة، إذاعة، تسليم، وراثة طباع، الانتقال
göndermek
soumettre
einreichen
entregar
invia
انتقال، مخابره، عبور، سرایت، فرا فرستی، حمل و نقل، گسیل، پیغام، توزیع امکانات، پراکنش، محموله، حمل، قبول، تو رفتگی، درج، تصدیق، نشانی، خطاب، ادرس، نطق، خطابه