سبع
licenseمعنی کلمه سبع
معنی واژه سبع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | هفت | ||
متضاد | اهلي | ||
انگلیسی | ferocious, lupine, fierce, brute, murderous, wild, atrocious, rapacious, savage, truculent, predator, wild animal, shrine | ||
عربی | ضار، متوحش، شديد جدا، شرس | ||
ترکی | yedi | ||
فرانسوی | sept | ||
آلمانی | sieben | ||
اسپانیایی | siete | ||
ایتالیایی | sette | ||
مرتبط | وحشی، ژیان، درنده، شبیه گرگ، گرگ وار، خشمگین، قوی، تندخو، حریص، بی رحم، خشن، حیوان صفت، بی خرد، جانور خوی، کشنده، خونین، قاتل وار، خون اشام، جنگلی، طوفانی، رام نشده، شیفته و دیوانه، سفاک، با شرارت بی پایان، ستمگر، درنده خو، غیر اهلی، قصی القلب، یغماگر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سبع" در زبان فارسی به معنای حیوانی درنده و feroce میباشد. به طور کلی، در استفاده از کلمات و قواعد نگارشی در زبان فارسی، توجه به نکات زیر مهم است:
همیشه در نوشتار خود سعی کنید قواعد دستوری و نگارشی زبان فارسی را رعایت کنید تا نوشتهتان معتبر و خواندنی باشد. | ||
واژه | سبع | ||
معادل ابجد | 132 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | sab' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (سَ بُ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | sabo' | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سبع | ||
پخش صوت |
جزئي از هفت، يک هفتم از چيزي کلمه "سبع" در زبان فارسی به معنای حیوانی درنده و feroce میباشد. به طور کلی، در استفاده از کلمات و قواعد نگارشی در زبان فارسی، توجه به نکات زیر مهم است: املا: کلمه "سبع" به همین شکل نوشته میشود و از نظر املایی صحیح است. نحوهی استفاده: ترکیب با دیگر کلمات: قرابت معنایی: همیشه در نوشتار خود سعی کنید قواعد دستوری و نگارشی زبان فارسی را رعایت کنید تا نوشتهتان معتبر و خواندنی باشد.
حيوان درنده ، دد
هفت
اهلي
ferocious, lupine, fierce, brute, murderous, wild, atrocious, rapacious, savage, truculent, predator, wild animal, shrine
ضار، متوحش، شديد جدا، شرس
yedi
sept
sieben
siete
sette
وحشی، ژیان، درنده، شبیه گرگ، گرگ وار، خشمگین، قوی، تندخو، حریص، بی رحم، خشن، حیوان صفت، بی خرد، جانور خوی، کشنده، خونین، قاتل وار، خون اشام، جنگلی، طوفانی، رام نشده، شیفته و دیوانه، سفاک، با شرارت بی پایان، ستمگر، درنده خو، غیر اهلی، قصی القلب، یغماگر