سلاح
licenseمعنی کلمه سلاح
معنی واژه سلاح
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تفنگ، جنگ افزار، ابزارجنگ | ||
انگلیسی | weapon, armament, arm, combat materiel, combat equipment, weapons | ||
عربی | سلاح، سلح | ||
ترکی | silah | ||
فرانسوی | arme | ||
آلمانی | waffe | ||
اسپانیایی | arma | ||
ایتالیایی | arma | ||
مرتبط | اسلحه، حربه، تسلیحات، بازو، دست، شاخه، شعبه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سلاح" به معنای وسیلهای برای دفاع یا هجومی در زبان فارسی به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را میتوان مد نظر قرار داد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "سلاح" بهدرستی و با جملات مناسب در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | سلاح | ||
معادل ابجد | 99 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | selāh | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: اَسلِحَة] (نظامی) | ||
مختصات | (س ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | selAh | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سلاح | ||
پخش صوت |
پليدي گه کلمه "سلاح" به معنای وسیلهای برای دفاع یا هجومی در زبان فارسی به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را میتوان مد نظر قرار داد: نوشتار صحیح: کلمه "سلاح" به این صورت و بدون هیچگونه تغییر املایی نوشته میشود. جمعبندی: جمع "سلاح" به صورت "اسلحه" (برای اشیاء مختلف و انواع سلاح) نیز به کار میرود. بنابراین جملهای مانند "انواع سلاحها در نمایشگاه موجود است" صحیح است. استفاده در جملات: "سلاح" معمولاً در جملات به صورت نهاد یا مفعول حاضر میشود. مثلاً: قید یا صفت: میتوان از صفات و قیدها برای توصیف "سلاح" استفاده کرد. مثلاً: تغییرات معنایی: دقت کنید که واژه "سلاح" میتواند در متون مختلف به معانی مختلفی اشاره کند، مانند سلاحهای گرم، سلاحهای سرد، یا سلاحهای کشتار جمعی. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "سلاح" بهدرستی و با جملات مناسب در نوشتار خود استفاده کنید.
جنگ افزار گدرک زينه زن سنا
سنه اشتر جانه
(اسم) آلتي که بدان جنگ کنند آلت
جنگ ساز جنگ . يا سلاح سرد . سلاحي
است که آتش نشود مانند کارد شمشير
خنجر زوبين و غيره . يا سلاح گرم .
سلاحي آتشين ماند تفنگ توپ و مانند آن
يا سلاح باز کردن . دور کردن سلاح ها از
خويشتن .
آلتي که بدان جنگ کنند، ساز جنگ
تفنگ، جنگ افزار، ابزارجنگ
weapon, armament, arm, combat materiel, combat equipment, weapons
سلاح، سلح
silah
arme
waffe
arma
arma
اسلحه، حربه، تسلیحات، بازو، دست، شاخه، شعبه