جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

puncture  |

سوراخ کردن

معنی: ‎ - 1 سفتن رخنه دار کردن ثقب .
‎ - 2 شکاف دادن .
756 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 1141
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
puncture | delve , pierce , dig a hole , perforate , bore , stab , gimlet , impale , thrust , cut a hole , notch , punch , transfix , broach , gore , jab , peck a hole , stick
عربی
ثقب | خرق , إنخفاض ضئيل , بزل , انثقب , انخرق , طرق

واژگان مرتبط: پنچر شدن، خلیدگی، حفر کردن، کاوش کردن، فروکردن، خلیدن، سپوختن، سفتن، ایجاد سوراخ کردن، سنبیدن، منگنه کردن، رسوخ کردن، با مته سوراخ کردن، موی دماغ کسی شدن، خسته کردن، با مته تونل زدن، خنجر زدن، زخم زدن، فرو بردن، سیخونک زدن، سیخ زدن، متهکردن، بر چوب اویختن، احاطه کردن، چهار میل کردن، محدود کردن، میله کشیدن، رخنه کردن در، پرتاب کردن، بزور باز کردن، فرو کردن، انداختن، شکاف ایجاد کردن، چوبخط زدن، مشت زدن بر، میخکوب کردن، مبهوت کردن، در جای خود خشک شدن، نوشابه دراوردن، بسیخ کشیدن، تخلف کردن از، برای نخستین بار باز کردن، باز کردن یا مطرح نمودن، شاخ زدن، سه گوش بریدن، با شاخ زخمی کردن، ضربت زدن، سک زدن، ضربت ناگهانی زدن، چسبیدن، چسباندن، بهم پیوستن، بستن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری