صوت
licenseمعنی کلمه صوت
معنی واژه صوت
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (اسم) [عربی: صَوت، جمع: اصوات] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (صَ) [ ع . ] (اِ.)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            S
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          اسم
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            sowt
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          فرهنگ فارسی هوشیار
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            496
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          1
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                sound | voice , phoneme , interjection , phone
ترکی
                ses
فرانسوی
                son
آلمانی
                klang
اسپانیایی
                sonido
ایتالیایی
                suono
عربی
                صوت | رنين , مسبار , مرمى السمع , ضجة , مادة صوتية مسجلة , مضيق , إستطلاع الرأي العام , المثانة الهوائية , مسبار طبي , لسان بحري داخل في البر , قرع , سبر , بدا , تردد , أمر , سبر غور , سمع , رن , قاس الأعماق , أعلن , نادى على , فحص الصدر بالسمع , فحص , إستطلع الآراء , بوق , عبر عن آرائه بحرية , سليم , معافى , متين , عميق , مجس , تام , موثوق , في صحة جيدة , راسخ , دقيق , مضبوط , عاقل , ماهر , في حالة جيدة , نوما عميقا , على نحو عميق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "صوت" در زبان فارسی به معنای صدا و ویژههای آن است و در نگارش و قواعد زبان فارسی به نکات زیر توجه باید کرد:
- 
نگارش صحیح:
- کلمه "صوت" با "ص" شروع میشود و "ت" در پایان دارد. به هیچ عنوان نباید آن را به صورت دیگری نوشت (مثل "سوت").
 
 - 
نوع کلمه:
- "صوت" در زبان فارسی یک اسم است و میتواند به صورت مفرد و جمع (با استفاده از واژههایی مانند "اصوات") به کار رود.
 
 - 
صرف و نحو:
- میتوان کلمه "صوت" را در جملات مختلف و با صرف فعلها استفاده کرد. به عنوان مثال:
- "صوت بلند او همه را متوجه کرد."
 - "این صوت بسیار زیباست."
 
 
 - میتوان کلمه "صوت" را در جملات مختلف و با صرف فعلها استفاده کرد. به عنوان مثال:
 - 
استفاده در ترکیبات:
- "صوت" ممکن است در ترکیبات مختلف و اصطلاحات به کار رود، مانند "صوت انسانی"، "صوت طبیعی" و غیره.
 
 - نقطهگذاری: 
- در متون نوشته شده، مانند هر کلمه دیگری، "صوت" نیاز به رعایت نشانههای نگارشی دارد. به عنوان مثال در جملاتی که "صوت" به کار رفته، ممکن است نقطه، ویرگول و دیگر نشانههای نگارشی استفاده شود.
 
 
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "صوت" به درستی و در متنهای مختلف استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - صدای دلنشین آواز پرندگان در صبحگاه، روح را تازه میکند و انسان را به آرامش میرساند.
 - با افزایش آلودگی صوتی در شهرها، زندگی روزمره مردم دچار اختلالات جدی شده است.
 - صوت امواج دریا در شب، احساس مسکن و آرامش را به من میدهد.
 
