طبیعت
licenseمعنی کلمه طبیعت
معنی واژه طبیعت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آفرينش، اصل، حالت، خاصه، خلق، خلقت، خميره، خوي، ذات، سرشت، طبع، عادت، غريزه، فطرت، مزاج، منش، نهاد 2- جهان، عالم، دنيا 3- روزگار، دهر | ||
انگلیسی | nature, character, disposition, temperament, temper | ||
عربی | طبيعة، صبغة، طبع، سجية، مزاج، جوهر الشىء، شميلة، صفات الشيء، البنية الطبيعية، ضرب أو نوع | ||
ترکی | doğa | ||
فرانسوی | nature | ||
آلمانی | natur | ||
اسپانیایی | naturaleza | ||
ایتالیایی | natura | ||
مرتبط | ماهیت، نوع، شخصیت، خاصیت، سیرت، دخشه، وضع، مشرب، خواست، تمایل، خو، خوی، قلق | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "طبیعت" در زبان فارسی به معنای تمام ویژگیها و خواص موجودات زنده و غیرزنده در جهان است. برای نگارش و استفاده درست از این کلمه، میتوان به چند نکته و قاعده توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "طبیعت" به شکل موثری در نوشتارهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | طبیعت | ||
معادل ابجد | 491 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tabi'at | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: طبیعَة، جمع: طبائع] | ||
مختصات | (طَ عَ) [ ع . طبیعة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | tabi'at | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی طبیعت | ||
پخش صوت |
سرشت که مردم بر آن آفريده شده اند، نهاد، فطرت، کلمه "طبیعت" در زبان فارسی به معنای تمام ویژگیها و خواص موجودات زنده و غیرزنده در جهان است. برای نگارش و استفاده درست از این کلمه، میتوان به چند نکته و قاعده توجه کرد: استفاده صحیح: "طبیعت" به عنوان یک اسم جمع و غیرقابل شمارش به کار میرود و معمولاً به صورت مفرد به کار میرود (مثلاً: طبیعت زیباست). نقاط عطف: در جملات طولانی، استفاده از "طبیعت" میتواند با واژههای دیگری مثل "محیط"، "اکو سیستم" و "عناصر طبیعی" همراه باشد. قیدهای توصیفی: میتوانید از قیدهای توصیفی برای توضیح بیشتر درباره طبیعت استفاده کنید. مثلاً: "طبیعت بکر"، "طبیعت زیبا"، "طبیعت خشن" و ... نگارشی: در متون ادبی و علمی، بهتر است دقت کنید تا از قواعد نگارشی صحیح استفاده کنید. جملات باید ساختار منسجمی داشته باشند و از واژههای مناسب و گوناگون برای توصیف طبیعت بهرهبرید. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "طبیعت" به شکل موثری در نوشتارهای خود استفاده کنید.
ذات، سليقه ، خلقت
1- آفرينش، اصل، حالت، خاصه، خلق، خلقت، خميره، خوي، ذات، سرشت، طبع، عادت، غريزه، فطرت، مزاج، منش، نهاد
2- جهان، عالم، دنيا
3- روزگار، دهر
nature, character, disposition, temperament, temper
طبيعة، صبغة، طبع، سجية، مزاج، جوهر الشىء، شميلة، صفات الشيء، البنية الطبيعية، ضرب أو نوع
doğa
nature
natur
naturaleza
natura
ماهیت، نوع، شخصیت، خاصیت، سیرت، دخشه، وضع، مشرب، خواست، تمایل، خو، خوی، قلق