طرح ریزی
license
98
1667
100
معنی کلمه طرح ریزی
معنی واژه طرح ریزی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پي ريزي، طراحي، نقشه ريزي | ||
انگلیسی | planning, projecting, sketching, scheming, skeleton | ||
عربی | تخطيط، تنظيم، تصميم، إعداد | ||
مرتبط | برنامه ریزی، طراحی، تمهید، اسکلت، استخوان بندی، کالبد، شالوده، طرح | ||
واژه | طرح ریزی | ||
معادل ابجد | 444 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی طرح ریزی | ||
پخش صوت |
- 1 نقشه کشي . - 2 پي ريزي پي افکني.
پي ريزي، طراحي، نقشه ريزي
planning, projecting, sketching, scheming, skeleton
تخطيط، تنظيم، تصميم، إعداد
برنامه ریزی، طراحی، تمهید، اسکلت، استخوان بندی، کالبد، شالوده، طرح