طرد
licenseمعنی کلمه طرد
معنی واژه طرد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اخراج، تبعيد، نفي بلد، 2- رد، نفي، 3- وازده 4- دك كردن، دور كردن، راندن، تاراندن | ||
انگلیسی | rejection,depilation,ostracism,banishing,exorcism,ejection,excommunication,elimination,ablation,ejectment,epilation,freeing,resection | ||
عربی | الرفض، رفض، نبذ، شىء مرفوض، شىء منبوذ | ||
ترکی | ret | ||
فرانسوی | rejet | ||
آلمانی | ablehnung | ||
اسپانیایی | rechazo | ||
ایتالیایی | rifiuto | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "طرد" در زبان فارسی به معنی دور کردن، رد کردن یا پذیرش نکردن چیزی یا کسی به کار میرود. در زیر به قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم: 1. نحوه نوشتار
2. جملهسازی
3. صرف و نحو
4. همراهی با حروف اضافه
5. همنشینی
6. استفاده در متون رسمی و غیررسمی
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به درستی از کلمه "طرد" در نوشتار خود استفاده کرد. | ||
واژه | طرد | ||
معادل ابجد | 213 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tard | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (طَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | tard | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی طرد | ||
پخش صوت |
دور کردن، شکار کردن، رانده شده کلمه "طرد" در زبان فارسی به معنی دور کردن، رد کردن یا پذیرش نکردن چیزی یا کسی به کار میرود. در زیر به قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم: با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به درستی از کلمه "طرد" در نوشتار خود استفاده کرد.
1- اخراج، تبعيد، نفي بلد،
2- رد، نفي،
3- وازده
4- دك كردن، دور كردن، راندن، تاراندن
rejection,depilation,ostracism,banishing,exorcism,ejection,excommunication,elimination,ablation,ejectment,epilation,freeing,resection
الرفض، رفض، نبذ، شىء مرفوض، شىء منبوذ
ret
rejet
ablehnung
rechazo
rifiuto1. نحوه نوشتار
2. جملهسازی
3. صرف و نحو
4. همراهی با حروف اضافه
5. همنشینی
6. استفاده در متون رسمی و غیررسمی