ظرفیت
licenseمعنی کلمه ظرفیت
معنی واژه ظرفیت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- گنجايش، وسع، وسعت 2- گيرش | ||
انگلیسی | capacity, valence, valency, volume, span, acumen, gumption | ||
مرتبط | گنجایش، استعداد، مقام، صلاحیت، ظرفیت شیمیایی، ارزش، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی، بنیان، حجم، جلد، کتاب، درجه صدا، مجلد، گستردگی، محدوده، پوشش، وجب، اندازه، فراست، تیز هوشی، بینایی، تیز فهمی، عقل سلیم، ابتکار، ظرافت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ظرفیت" در زبان فارسی به معنای قابلیت یا گنجایش یک چیز برای نگهداری یا تحمل چیزی دیگر است. در اینجا به برخی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به صورت صحیح و مناسب از کلمه "ظرفیت" در نوشتهها و صحبتهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | ظرفیت | ||
معادل ابجد | 1590 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zarfiy[y]at | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی] | ||
مختصات | (ظَ یَّ) (مص جع .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ظرفیت | ||
پخش صوت |
- 1 گنجايش وسع : اتومبيل با ظرفيت کلمه "ظرفیت" در زبان فارسی به معنای قابلیت یا گنجایش یک چیز برای نگهداری یا تحمل چیزی دیگر است. در اینجا به برخی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نوشتار صحیح: کلمه "ظرفیت" با الف نوشته میشود و تلفظ آن به صورت "zar-fi-yat" است. استفاده در جملات: این کلمه میتواند در جملات به عنوان اسم استفاده شود. مثلاً: خودکارآمدی: به طور کلی "ظرفیت" میتواند به زمینههای مختلفی مانند ظرفیت درسی، ظرفیت صنعتی، ظرفیت خالی و غیره اشاره کند. توجه به جمع و مفرد: این کلمه به صورت مفرد و جمع استفاده میشود. جمع آن به شکل "ظرفیتها" نوشته میشود. نگارش صحیح با پیشوند و پسوند: ممکن است این کلمه با پیشوندها و پسوندهای مختلف همراه شود: با رعایت این نکات، میتوانید به صورت صحیح و مناسب از کلمه "ظرفیت" در نوشتهها و صحبتهای خود استفاده کنید.
... تن بار . - 2 آبگير . - 3 استعداد
قوه قابليت . - 4 ظرفيت يک اتم برابر با
عده الکترون هاي است که مي تواند (هنگام
ترکيب با عناصر ديگر) از دست بدهد و يا
مي تواند بگيرد و يا در ضمن واکنش شيميايي
با اتم ديگري شرکت کند . بديهي است ظرفيت
يک عنصر وقتي ظاهر مي شود که جسم به صورت
ترکيب در آيد بنابرين نمي توان براي يک
عنصري که وارد ترکيبات شيميايي نشده ظرفيت
بيان کرد مگر آن که بگوييم ظرفيت آن صفر
است مثلا ظرفيت اتم سديم و اتم کلر هر دو
صفر است و در کلر سديم کلر داراي
ظرفيت منفي ( - 1) و سديم داراي ظرفيت
مثبت ( 1) است . معمولا ظرفيت يک عنصر
را با ئيدرژن مي سنجند يعني ظرفيت يک
عنصر برابر عده اتمهاي ئيدرژني است که با
يک اتم آن عنصر ترکيب مي شوند . يا ظرفيت
الکتريکي . مقدار الکتريسيته ايست که بايد
به يک جسم داد تا به سطح آن از صفر بيک
ولت برسد . واحد آن فاراد است .
- 1 زهي گنج گنجا - 2 آبگير
- 3 بارگير - 4 آتاوي (استعداد)
1- گنجايش، وسع، وسعت
2- گيرش
capacity, valence, valency, volume, span, acumen, gumption
گنجایش، استعداد، مقام، صلاحیت، ظرفیت شیمیایی، ارزش، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی، بنیان، حجم، جلد، کتاب، درجه صدا، مجلد، گستردگی، محدوده، پوشش، وجب، اندازه، فراست، تیز هوشی، بینایی، تیز فهمی، عقل سلیم، ابتکار، ظرافت