عادی
licenseمعنی کلمه عادی
معنی واژه عادی
'ād[d]i
ordinary
|
عادی
مترادف:
1- رايج، متداول، معمولي، معمول
2- پيش پاافتاده، مبتذل
3- تجاوزگر، متجاوز، متعدي
4- خصم، دشمن، عدو
متضاد:
غيرعادي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت نسبی، منسوب به عادت) [عربی: عادیّ]
مختصات:
(ص نسب .)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
'Addi
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
85
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
ordinary | normal , common , regular , usual , commonplace , natural , unremarkable , habitual , plain , customary , naked , wonted , rife , pompier , workaday
ترکی
normal
فرانسوی
normale
آلمانی
normal
اسپانیایی
normal
ایتالیایی
normale
عربی
العادي | أسقف أو مطران , الإ عتيادي , عادي , مألوف , اعتيادي , مثل الأخرين , وسط , متوسط , أيا كان , مهما كان
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عادی" در زبان فارسی به معنای معمولی و غیر خاص به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، برخی نکات قواعدی و نگارشی وجود دارد:
-
نوشتار صحیح: کلمه "عادی" باید به صورت کامل و درست نوشته شود. اشتباهات املایی میتوانند مفهوم را تغییر دهند.
-
استفاده در جملات:
- مثال: "او یک فرد عادی است."
- در این مثال، "عادی" وصفی است که به فرد اشاره میکند و به معنای معمولی بودن است.
-
نحوه به کار بردن در عبارات:
- "عادی" میتواند به عنوان صفت در کنار اسمها قرار گیرد. مثلاً: "زندگی عادی"، "رفتار عادی".
-
توجه به زمینه:
- در متون ادبی و رسمی، استفاده از "عادی" باید با توجه به فضای متن انجام شود. در برخی زمینهها ممکن است نیاز به واژههایی با بار معنایی خاصتر وجود داشته باشد.
- تقابل با کلمات دیگر:
- "عادی" میتواند به صورت متضاد با واژههایی نظیر "خاص"، "استثنایی" یا "غیرمعمول" استفاده شود.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "عادی" به شکل درست و موثری در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در روزهای عادی، من معمولا ساعت هفت صبح بیدار میشوم و به کارهای روزمرهام میپردازم.
- رفتار او در این موقعیت غیرمنتظره بود، در حالی که انتظار میرفت که بیشتر عادی باشد.
- بچهها در مدرسه به بازیهای عادی خود ادامه دادند و از تعطیلات تابستانی لذت بردند.