عادی شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه عادی شدن
معنی واژه عادی شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | break in, normalization | ||
عربی | روض، يقتحم | ||
مرتبط | حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن | ||
واژه | عادی شدن | ||
معادل ابجد | 439 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عادی شدن | ||
پخش صوت |
شنيکيدن ساز وار گشتن
break in, normalization
روض، يقتحم
حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن