عروسی کردن
licenseمعنی کلمه عروسی کردن
معنی واژه عروسی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | marry, consummate, espouse, wedding | ||
عربی | تزوج، زوج، ناسب، صاهر، وحد، اتحد، الزواج | ||
مرتبط | ازدواج کردن، شوهر دادن، بپایان رساندن، انجام دادن، بوصال رسیدن، عقدکردن، نامزد کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عروسی کردن" در زبان فارسی به معنای برگزاری مراسم عروسی یا ازدواج است. برای استفاده درست از این عبارت و نگارش آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
در نهایت، برای استفاده درست از "عروسی کردن"، توجه به بافت و نوع نوشتار میتواند بسیار مؤثر باشد. | ||
واژه | عروسی کردن | ||
معادل ابجد | 620 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عروسی کردن | ||
پخش صوت |
زن گرفتن همسر اختيار کردن . کلمه "عروسی کردن" در زبان فارسی به معنای برگزاری مراسم عروسی یا ازدواج است. برای استفاده درست از این عبارت و نگارش آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد: جایگاه فعل در جمله: "عروسی کردن" به عنوان فعل مرکب عمران میتواند در جملات مختلف به کار برود. مثلاً: استفاده از "در حال": در زمانهایی که به انجام عمل اشاره داریم، میتوان گفت: توجه به معنای جمله: این ترکیب بیشتر در محاورات غیررسمی و در مکالمات روزمره به کار میرود. در متون رسمیتر، بهجای استعمال "عروسی کردن"، ممکن است از تعبیرات دیگری مانند "مراسم ازدواج" یا "برگزاری عروسی" استفاده شود. در نهایت، برای استفاده درست از "عروسی کردن"، توجه به بافت و نوع نوشتار میتواند بسیار مؤثر باشد.
marry, consummate, espouse, wedding
تزوج، زوج، ناسب، صاهر، وحد، اتحد، الزواج
ازدواج کردن، شوهر دادن، بپایان رساندن، انجام دادن، بوصال رسیدن، عقدکردن، نامزد کردن