جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'asabi
nervous  |

عصبی

معنی: کسي که تعصب بخرج دهد و از کسي يا چيزي حمايت کند،
عصباني
327 | 0
مترادف: آتشي مزاج، تند، تندخو، خشم آلود، خشمگين، عصباني، قهرآلود
متضاد: آرام، سليم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت نسبی، منسوب به عصب) [عربی. فارسی]
مختصات: (عَ صَ)(ص نسب .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: 'asabi
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 172
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
nervous | neural , neurotic , overwrought
ترکی
gergin
فرانسوی
nerveux
آلمانی
nervös
اسپانیایی
nervioso
ایتالیایی
nervoso
عربی
عصبي | قلق , متوتر , عصبي المزاج , منفعل , متململ , مهتاج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عصبی" در زبان فارسی به صورت زیر به کار می‌رود و قواعد نگارشی و استعمال آن شامل موارد زیر است:

  1. قواعد نوشتاری:

    • این کلمه به صورت "عصبی" نوشته می‌شود و از یک ریشه (عصب) و پسوند صفت‌ساز "-ی" تشکیل شده است.
  2. معنی:

    • "عصبی" به معنای داشتن حساسیّت زیاد، تحریک‌پذیری و تندمزاجی در تعاملات است. همچنین به شرایطی اشاره دارد که به سیستم عصبی مربوط می‌شود.
  3. نحوه استفاده:

    • "عصبی" می‌تواند به عنوان صفت در جملات استفاده شود:
      • مثال: "او در شرایط پر تنش، عصبی می‌شود."
    • علاوه بر این، می‌تواند در ترکیبات و عبارات مختلف به کار رود:
      • مثال: "رفتار عصبی" یا "حالت عصبی".
  4. تلفظ:

    • تلفظ صحیح آن "عَصَبی" است، با تأکید بر حرف اول.
  5. قواعد نگارشی:
    • در متون رسمی یا علمی، ممکن است نیاز به توضیح بیشتر از نظر مفهومی یا علمی باشد مثلاً اشاره به اثرات عصبی بر رفتار یا احساسات.

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "عصبی" به درستی و به‌طور مؤثر استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وقتی که دیر رسیدم، او به شدت عصبی شد و شروع به فریاد زدن کرد.
  2. من عصبی بودم چون امتحان فردا را هنوز مطالعه نکرده بودم.
  3. رفتار عصبی او در جمع باعث شد که دیگران احساس راحتی نکنند.

واژگان مرتبط: عصبانی، متشنج، دست پاچه، عصبی مربوط به اعصاب، وابسته بعصب، وابسته به سلسله اعصاب، دچار اختلال عصبی، نژند، کاربرده، تهیه شده از روی مهارت، عصب

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری