عقد امان
licenseمعنی کلمه عقد امان
معنی واژه عقد امان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | contract, concluding, wedding, agreement, knot, necklace, string, treaty, aman's contract | ||
عربی | عقد، تقلص، خطبة، انكمش، خطب، ضيق، قصر، التقط، عدى، قلص، انقبض، تعاقد، اتفاقية، تعهد، كلمة مرخمة، مرخم | ||
مرتبط | قرارداد، عقد، پیمان، مقاطعه، کنترات، موافقت، عروسی، توافق، معاهده، گره، مشکل، غده، عقده، منگوله، گردن بند، طوق، رشته، ریسمان، نخ، سیم، سلسله، عهد، عهد نامه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عقد امان" در فارسی به معنای توافق یا معاهدهای است که معمولاً به منظور ایجاد امنیت و حفاظت از جان و مال افراد در موقعیتهای خاص مورد استفاده قرار میگیرد. در نوشتن این عبارت و استفاده از آن، رعایت چند قاعده نگارشی و زبانی اهمیت دارد:
در نهایت، برای به دست آوردن کیفیت و دقت بیشتر در نوشتار، همیشه بهتر است نوشتههای خود را ویرایش کنید و به قواعد نگارشی توجه داشته باشید. | ||
واژه | عقد امان | ||
معادل ابجد | 266 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عقد امان | ||
پخش صوت |
زنهار نامه کلمه "عقد امان" در فارسی به معنای توافق یا معاهدهای است که معمولاً به منظور ایجاد امنیت و حفاظت از جان و مال افراد در موقعیتهای خاص مورد استفاده قرار میگیرد. در نوشتن این عبارت و استفاده از آن، رعایت چند قاعده نگارشی و زبانی اهمیت دارد: حروف بزرگ و کوچک: معمولاً در نوشتار رسمی، حروف اول کلمات در ابتدای جملات بزرگ نوشته میشود، اما در عبارت "عقد امان" معمولاً تمامی حروف کوچک است مگر اینکه در ابتدای جمله بیاید. فاصلهها: بین کلمات "عقد" و "امان" باید یک فاصله منطقی (یک فاصله استاندارد) وجود داشته باشد. علامات نگارشی: اگر "عقد امان" در جملات مختلف به کار میرود، باید به قواعد نگارشی مربوط به نقطهگذاری و استفاده از ویرگول و سایر علامات دقت شود. استفاده در متن: توجه کنید که چگونه و در چه متنی از این عبارت استفاده میکنید. آیا به طور تخصصی در متون حقوقی، ادبی یا تاریخی به کار میرود؟ در نهایت، برای به دست آوردن کیفیت و دقت بیشتر در نوشتار، همیشه بهتر است نوشتههای خود را ویرایش کنید و به قواعد نگارشی توجه داشته باشید.
contract, concluding, wedding, agreement, knot, necklace, string, treaty, aman's contract
عقد، تقلص، خطبة، انكمش، خطب، ضيق، قصر، التقط، عدى، قلص، انقبض، تعاقد، اتفاقية، تعهد، كلمة مرخمة، مرخم
قرارداد، عقد، پیمان، مقاطعه، کنترات، موافقت، عروسی، توافق، معاهده، گره، مشکل، غده، عقده، منگوله، گردن بند، طوق، رشته، ریسمان، نخ، سیم، سلسله، عهد، عهد نامه