عیار
licenseمعنی کلمه عیار
معنی واژه عیار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تردست، تندرو، جلد، چابك، چالاك 2- جوانمرد، شواليه، فتا، فتي 3- حرامي، دزد، راهزن، رهزن، سارق، شبرو، طرار، غارتگر، گردنه بند 4- تبهكار، مفسد 5- محيل، مكار | ||
انگلیسی | cutie, carat, shifter, assay, karat, alloy, rover, dodger, proof, trickster, cunning, artful, crafty, downy, shifty, deal | ||
عربی | كتي | ||
ترکی | tatlı | ||
فرانسوی | la mignonne | ||
آلمانی | süße | ||
اسپانیایی | chica | ||
ایتالیایی | carino | ||
مرتبط | قیراط، واحد وزن جواهرات، تعویض کننده، ازمایش، کوشش، امتحان، عیارگری، بار، درجه، ماخذ، الیاژ فلز مرکب، ترکیب فلز بافلز گرانبها، ولگرد خانه بدوش، دزد دریایی، طفره زن، طفره رو، دور سرگردان، جاخالی کن، اثبات، مدرک، دلیل، گواه، برهان، شیاد، حقه باز، نیرنگ باز، گول زن، بامبول زن، حیله گر، مکار، زیرک، ماهر، موذی، استادانه، صنعتی، مصنوعی، فریبنده، بامهارت، پرزدار، کرک دار، ملایم، نرم، مانند پر ریز، بی ثبات، دست و پادار، زرنگ، با ابتکار | ||
واژه | عیار | ||
معادل ابجد | 281 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'ayyār | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی] | ||
مختصات | (عَ یّ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | 'ayAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عیار | ||
پخش صوت |
اندازه نمودن پيمانه را و يکديگر اندازه کردن هر دو را
و ديدن کمي و بيشي آنها را
دوره گرد، ولگرد
1- تردست، تندرو، جلد، چابك، چالاك
2- جوانمرد، شواليه، فتا، فتي
3- حرامي، دزد، راهزن، رهزن، سارق، شبرو، طرار، غارتگر، گردنه بند
4- تبهكار، مفسد
5- محيل، مكار
cutie, carat, shifter, assay, karat, alloy, rover, dodger, proof, trickster, cunning, artful, crafty, downy, shifty, deal
كتي
tatlı
la mignonne
süße
chica
carino
قیراط، واحد وزن جواهرات، تعویض کننده، ازمایش، کوشش، امتحان، عیارگری، بار، درجه، ماخذ، الیاژ فلز مرکب، ترکیب فلز بافلز گرانبها، ولگرد خانه بدوش، دزد دریایی، طفره زن، طفره رو، دور سرگردان، جاخالی کن، اثبات، مدرک، دلیل، گواه، برهان، شیاد، حقه باز، نیرنگ باز، گول زن، بامبول زن، حیله گر، مکار، زیرک، ماهر، موذی، استادانه، صنعتی، مصنوعی، فریبنده، بامهارت، پرزدار، کرک دار، ملایم، نرم، مانند پر ریز، بی ثبات، دست و پادار، زرنگ، با ابتکار