غرض
licenseمعنی کلمه غرض
معنی واژه غرض
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آهنگ، اراده، قصد، مراد، مقصود، منظور، نيت، هدف 2- ردائت، كين، كينه | ||
انگلیسی | purpose, intention, motive, prejudice, grudge, partiality, spite, gain, lucre, peeve, private interest, forward | ||
عربی | غرض، هدف، غاية، قصد، سبب، استعمال، تصميم، عزم، عمد قصد، نتيجة، نوى | ||
ترکی | amaç | ||
فرانسوی | but | ||
آلمانی | zweck | ||
اسپانیایی | objetivo | ||
ایتالیایی | scopo | ||
مرتبط | عمد، تصمیم، عزم، انگیزه، محرک، علت، عنوان، موجب، تعصب، تبعیض، پیش داوری، غرض ورزی، قضاوت تبعیض امیز، کینه، لج، غبطه، بی میلی، بیزاری، جانبداری، طرفداری، علاقه شدید به چیزی، ملیت، بغض، بدخواهی، افزایش، سود، منفعت، نفع، فایده، پول، مال، ربا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "غرض" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و به برخی از قواعد نگارشی و نحوی مرتبط با آن اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "غرض" به شکل صحیح و مؤثر در مکالمات و متون نوشتاری استفاده کرد. | ||
واژه | غرض | ||
معادل ابجد | 2000 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qaraz | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: اَغراض] | ||
مختصات | (غَ رَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | qaraz | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غرض | ||
پخش صوت |
هدف و نشانه آرزومند شدن کلمه "غرض" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و به برخی از قواعد نگارشی و نحوی مرتبط با آن اشاره میکنم: معنا: "غرض" به معنای هدف، مقصود، منظور، خواسته یا نیت است. بسته به سیاق جمله، معانی دیگر نیز ممکن است داشته باشد. جملهسازی: در جملات مختلف میتوان از "غرض" به عنوان اسم استفاده کرد. مثلا: نحوه استعمال: "غرض" معمولاً با حرف اضافه "از" مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال: جمع: جمع "غرض" به صورت "غرضها" است. در جملات میتوان از این شکل جمع نیز استفاده کرد: پیوستگی: "غرض" ممکن است به عنوان صفت در جملات هم استفاده شود، مثلاً: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "غرض" به شکل صحیح و مؤثر در مکالمات و متون نوشتاری استفاده کرد.
1- آهنگ، اراده، قصد، مراد، مقصود، منظور، نيت، هدف
2- ردائت، كين، كينه
purpose, intention, motive, prejudice, grudge, partiality, spite, gain, lucre, peeve, private interest, forward
غرض، هدف، غاية، قصد، سبب، استعمال، تصميم، عزم، عمد قصد، نتيجة، نوى
amaç
but
zweck
objetivo
scopo
عمد، تصمیم، عزم، انگیزه، محرک، علت، عنوان، موجب، تعصب، تبعیض، پیش داوری، غرض ورزی، قضاوت تبعیض امیز، کینه، لج، غبطه، بی میلی، بیزاری، جانبداری، طرفداری، علاقه شدید به چیزی، ملیت، بغض، بدخواهی، افزایش، سود، منفعت، نفع، فایده، پول، مال، ربا