غشا ء
licenseمعنی کلمه غشا ء
معنی واژه غشا ء
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | membrane, film, velum, cover, the membrane | ||
عربی | غشاء، غشاء حيواني أو نباتي | ||
مرتبط | غشاء، پوسته، پرده، پوست، میان پرده، فیلم، سینما، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، پوشش، جلد، رویه، سر، روپوش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "غشاء" (به معنای لایه یا پوشش) در زبان فارسی با قواعد خاصی همراه است. در ادامه به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
به عنوان مثال:
به یاد داشته باشید که برای نگارش صحیح و اصولی، همواره باید به قواعد نگارشی و املایی توجه کنید. | ||
واژه | غشا ء | ||
معادل ابجد | 1301 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غشا ء | ||
پخش صوت |
پوشش پرده شامه کلمه "غشاء" (به معنای لایه یا پوشش) در زبان فارسی با قواعد خاصی همراه است. در ادامه به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود: املای صحیح: نقطهگذاری: جمع سازی: استفاده در متن: به عنوان مثال: به یاد داشته باشید که برای نگارش صحیح و اصولی، همواره باید به قواعد نگارشی و املایی توجه کنید.
(اسم) - 1 هر چه که چيزي را بپوشاند
حجاب پوشش پرده - 2 قسمتي از اعضاي
بدن که سخت تن و نازک است و بعضي قسمتهاي
عضلات و جز آن را پوشيده مانند : غشا ء
مخاطي بيني غشا ء فاني رحم غشا ء
زلالي غشا ء رطوبت مفصلي غشا ء مخي
عظام جمع : اغشيه .
پرده پوششي حول و درون برخي اندامهاي
دروني و قسمت سطحي سيتوپلاسم سلولهاي
حيواني و پرده سلولزي حول سلولهاي گياهي
است غشا ء جنب . شامه شش را گويند که از
خارج هريک از ششها را پوشانده است و عبارت
از يک پرده دو لايه است که در بين دو لايه
ممکن است گاهي ترشحات و سروزيته جمع شود و
توليدات ذات الجنب نمايد . پرده جنب . يا
غشا ء دروني قلب . پرده نازک پوششي دورن
حفره هاي قلب را گويند دورن شامه دل .
يا غشا ء سروزي محيط دماغ . عنکبوتيه . يا
غشا ء دماغي . پرده هاي پوششي حول مراکز
عصبي (دماغ نخاع) را گويند اين اغشيه
عبارت از سه قسمت هستند که از خارج
به داخل عبارتند از : ام الغيظ (سخت
شامه) و عنکبوتيه و ام الرقيق (نرم
شامه) پاشام مغز رويه مغز . توضيح
چون غشاي دماغي از چند قسمت تشکيل
يافته که بر روي هم قرار دارند بصورت
جمع (اغشيه دماغي) نيز ذکر مي شوند .
membrane, film, velum, cover, the membrane
غشاء، غشاء حيواني أو نباتي
غشاء، پوسته، پرده، پوست، میان پرده، فیلم، سینما، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، پوشش، جلد، رویه، سر، روپوش