غلاف
licenseمعنی کلمه غلاف
معنی واژه غلاف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پوشش، جلد، نيام | ||
انگلیسی | pod, sheath, scabbard, sheathing, casing, case, husk, housing, cover, glume, theca, vagina | ||
عربی | جراب، حجيرة الوقود في الطائرة، حجرة في منطاد، غلاف البيض، قرن الفول، القرنة غلا ف البسلة، تقرن البسلة ونحوها، إنتزع البزور | ||
ترکی | kılıf | ||
فرانسوی | gaine | ||
آلمانی | mantel | ||
اسپانیایی | vaina | ||
ایتالیایی | guaina | ||
مرتبط | نیام، پوسته محافظ، پوست برونی، قوزه پنبه، پا، پوش، مهبل، غلاف شمشیر، حفاظ، مصالح مخصوص غلاف یا پوشش، روکش، لوله جداری، اندود، لوله محافظ، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، پوست، حقه گل، مسکن، خانه سازی، خانه ها، تهیه جا، رویه، سر، روپوش، پوشینه، کپسول، کیسه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "غلاف" در زبان فارسی به معنای پوشش یا پوششی است که معمولاً برای محافظت از اشیاء استفاده میشود. در اینجا چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است:
اگر سوال خاصتری درباره استفاده یا معانی دیگر این کلمه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | غلاف | ||
معادل ابجد | 1111 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | qe(a)lāf | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: غِلاف] | ||
مختصات | (غِ یا غَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | qalAf | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غلاف | ||
پخش صوت |
نيام تلوسه پوسته کلمه "غلاف" در زبان فارسی به معنای پوشش یا پوششی است که معمولاً برای محافظت از اشیاء استفاده میشود. در اینجا چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است: نوع کلمه: "غلاف" یک اسم است. جمع ساختن: جمع "غلاف" به صورت "غلافها" یا "غلافها" نوشته میشود. استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان اسم فاعل یا مفعول به کار رود. به طور مثال: نحو و ساختار: "غلاف" میتواند به تنهایی یا در ترکیب با سایر کلمات استفاده شود. به عنوان مثال: اگر سوال خاصتری درباره استفاده یا معانی دیگر این کلمه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
(اسم) - 1 پوشش چيزي مثل جلد کتاب
شمشير و جز آنها نيام . يا غلاف
دل . پرده اي که بروي دل است و
گرداگرد آن را فرا گرفته تاموره
شغاف . يا غلاف ديگ . آنچه ديگ را
به هنگام سفر در آن نهند . يا غلاف
ماه . به گمان عامه چيزيست که قمر
به هنگام خسوف درون آن شود ساهور .
يا غلات و تري عضلات . بافت پوششي
حول عضلات مختلف . يا از غلات بر
آمدن (بيرون آمدن) - 1 بي حجاب شدن
- 2 بي تکلف شدن . يا در غلاف کردن .
غلاف کردن . يا غداره (شمشير) را
نزد کسي (به) غلات کردن . - 1 کوچکي
کردن نسبت به او - 2 قاعده بعضي از برگها
که پهن تر از ديگر نقاط برگ است و
قسمتي از ساقه نبات يا تمام محيط
آن را احاطه مي کند . رشد غلاف در
نباتات مختلف متفاوت است نيام .
پوشش، آنچه بدان چيزي را بپوشانند
پوشش، جلد، نيام
pod, sheath, scabbard, sheathing, casing, case, husk, housing, cover, glume, theca, vagina
جراب، حجيرة الوقود في الطائرة، حجرة في منطاد، غلاف البيض، قرن الفول، القرنة غلا ف البسلة، تقرن البسلة ونحوها، إنتزع البزور
kılıf
gaine
mantel
vaina
guaina
نیام، پوسته محافظ، پوست برونی، قوزه پنبه، پا، پوش، مهبل، غلاف شمشیر، حفاظ، مصالح مخصوص غلاف یا پوشش، روکش، لوله جداری، اندود، لوله محافظ، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، پوست، حقه گل، مسکن، خانه سازی، خانه ها، تهیه جا، رویه، سر، روپوش، پوشینه، کپسول، کیسه