استمراری
licenseمعنی کلمه استمراری
معنی واژه استمراری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | continue | ||
عربی | واصل، استمر، دوام، بقي، استأنف، أجل، امتد، دام، يكمل | ||
ترکی | sürekli | ||
فرانسوی | continu | ||
آلمانی | kontinuierlich | ||
اسپانیایی | continuo | ||
ایتالیایی | continuo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "استمراری" به معنای ادامهدار و پیوسته است و در زبان فارسی بهطور معمول در زمینههای مختلفی از جمله ادبیات، علوم اجتماعی، و فلسفه مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش، نکات زیر میتواند راهگشا باشد:
این نکات میتواند به بهبود نگارش و استفاده صحیح از کلمه "استمراری" کمک کند. | ||
واژه | استمراری | ||
معادل ابجد | 912 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
تلفظ | 'estemrāri | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به استمرار) [عربی. فارسی] | ||
مختصات | (اِ تِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) | ||
آواشناسی | 'estemrAri | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی استمراری | ||
پخش صوت |
- 1 پيوسته پشت هم - 2 رستاد کلمه "استمراری" به معنای ادامهدار و پیوسته است و در زبان فارسی بهطور معمول در زمینههای مختلفی از جمله ادبیات، علوم اجتماعی، و فلسفه مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش، نکات زیر میتواند راهگشا باشد: جایگاه کلمه: نحوه نوشتن: تلفظ صحیح: نکات گرامری: این نکات میتواند به بهبود نگارش و استفاده صحیح از کلمه "استمراری" کمک کند.
(وظيفه مقرري مستمري راتبه)
(صفت اسم) منسوب به استمرار .
- 1 چيزي که پيوستگي و استمرار داشته
باشد . - 2 مستمري وظيفه مقرري .
- 3 حالتي است از فعل که دوام و استمرار
معني فعل را در زمان گذشته يا حال
ميرساند . يا ماضي استمراري . فعل ماضي که
در زمان گذشته دوام و استمرار داشته باشد
و علامت آن (همي) (در قديم)و (مي)
(در قديم و عصر حاضر) است که بر سر
فعل در ميايد وگاه نيز (ي) بتنهايي در
آخر فعل در ميامده و زماني (ي) در آخر
و (مي) بر سر فعل افزوده ميشده است :
همي رفت مي رفت رفتي مي رفتي .
يا مضارع استمراري . فعل مضارع که در زمان
حال دوام و استمرار داشته باشد و علامت
آن (همي) (در قديم) و (مي)
(در قديم و عصر حاضر) است که بر
سر فعل در ميايد : همي رود مي رود .
continue
واصل، استمر، دوام، بقي، استأنف، أجل، امتد، دام، يكمل
sürekli
continu
kontinuierlich
continuo
continuo