فاعل
licenseمعنی کلمه فاعل
معنی واژه فاعل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- عامل، عملگر، كنا، كنشگر، كننده 2- تاثيرگذار | ||
متضاد | تاثيرپذير، قابل، مفعول | ||
انگلیسی | subject, doing, acting | ||
عربی | موضوع، تابع، موضوع دراسي، رعية، مسند، المرؤوس، باب، التابع، مرؤوس، مأمور، شخص تدرس إنفعالات، خاضع، معرض ل، خضع، عرض، أطاع | ||
ترکی | ders | ||
فرانسوی | sujet | ||
آلمانی | thema | ||
اسپانیایی | sujeto | ||
ایتالیایی | soggetto | ||
مرتبط | موضوع، در معرض، تحت، مطلب، شخص، فعال، جدی، کفالت کننده، کنشی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فاعل" در زبان فارسی به معنای کسی یا چیزی است که عمل یا حالتی را انجام میدهد. در قواعد زبان فارسی، فاعل نقشی اساسی در جملات دارد. در ادامه به برخی از قواعد مربوط به فاعل اشاره میشود:
با رعایت این قواعد، میتوان جملات درست و منطقی از دیدگاه نگارشی و زبانی ساخت. | ||
واژه | فاعل | ||
معادل ابجد | 181 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | fā'el | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، جمع: فَعَلَة] | ||
مختصات | (عِ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | fA'el | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فاعل | ||
پخش صوت |
کننده کار، عمل کننده کلمه "فاعل" در زبان فارسی به معنای کسی یا چیزی است که عمل یا حالتی را انجام میدهد. در قواعد زبان فارسی، فاعل نقشی اساسی در جملات دارد. در ادامه به برخی از قواعد مربوط به فاعل اشاره میشود: تعریف فاعل: فاعل معمولاً کلمه یا جملهای است که عمل فعل بر آن واقع میشود. در زبان فارسی، فاعل به طور معمول قبل از فعل قرار میگیرد. شناسایی فاعل: برای شناسایی فاعل در یک جمله، میتوان به این سوال جواب داد: «چه کسی؟» یا «چه چیزی؟» مثال: در جمله "محمود کتاب میخواند"، با پرسش "چه کسی کتاب میخواند؟" به "محمود" میرسیم که فاعل جمله است. نحوهی صرف فاعل: فاعل به شکل جمع یا مفرد میتواند صرف شود. مثلاً "دانشآموزان درس میخوانند" (فاعل جمع) و "دانشآموز درس میخواند" (فاعل مفرد). نقشهای دیگر: فاعل میتواند به صورت اسم، ضمیر یا هر نوع گویش دیگری باشد. مثلاً: "او به پارک میرود" (فاعل ضمیر "او") و "کودکان در حیاط بازی میکنند" (فاعل اسم "کودکان"). تطابق فاعل و فعل: فاعل و فعل باید از نظر تعداد (مفرد یا جمع) و جنس (مؤنث یا مذکر) با هم تطابق داشته باشند. برای مثال، "دختران به مدرسه میروند" (فاعل جمع مؤنث) و "پسر به مدرسه میرود" (فاعل مفرد مذکر). با رعایت این قواعد، میتوان جملات درست و منطقی از دیدگاه نگارشی و زبانی ساخت.
1- عامل، عملگر، كنا، كنشگر، كننده
2- تاثيرگذار
تاثيرپذير، قابل، مفعول
subject, doing, acting
موضوع، تابع، موضوع دراسي، رعية، مسند، المرؤوس، باب، التابع، مرؤوس، مأمور، شخص تدرس إنفعالات، خاضع، معرض ل، خضع، عرض، أطاع
ders
sujet
thema
sujeto
soggetto
موضوع، در معرض، تحت، مطلب، شخص، فعال، جدی، کفالت کننده، کنشی