فرو بستن
licenseمعنی کلمه فرو بستن
معنی واژه فرو بستن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | cutting | ||
عربی | حصاد، قصاصة، صفحة جريدة، قاس، قطعة قماش، عكيس، التنقيح للأفلام السينمائية، حاد، قارس، ساخر، ماض، مخرج، قارص، لاذع، جارح للشعور، قطع | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فرو بستن" یک فعل در زبان فارسی است که به معنای "بستن" یا "مسدود کردن" به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "فرو بستن" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | فرو بستن | ||
معادل ابجد | 798 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فرو بستن | ||
پخش صوت |
- 1 بستن مسدود کردن کلمه "فرو بستن" یک فعل در زبان فارسی است که به معنای "بستن" یا "مسدود کردن" به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نگارش: "فرو بستن" به دو کلمه تقسیم میشود. واژه "فرو" قید مکان یا حالت و "بستن" فعل است. بنابراین، در نوشتار باید این دو کلمه به صورت جداگانه نوشته شوند. صرف فعل: "فرو بستن" در زمانهای مختلف قابلیت صرف دارد. به مثالهای زیر توجه کنید: مضارع: زمان مضارع "فرو بستن" با استفاده از "می" قبل از فعل ساخته میشود. نقش در جمله: "فرو بستن" میتواند به عنوان فعل اصلی در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال: سازگاری با دیگر اجزاء جمله: در استفاده از "فرو بستن" در جملات، لازم است که با دیگر اجزاء جمله از نظر زمان و شمار سازگار باشد. با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "فرو بستن" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
- 2 مضبوط کردن . يا فرو بستن
چشم - 1 بستن چشم - 2 طمع بريدن .
cutting
حصاد، قصاصة، صفحة جريدة، قاس، قطعة قماش، عكيس، التنقيح للأفلام السينمائية، حاد، قارس، ساخر، ماض، مخرج، قارص، لاذع، جارح للشعور، قطع