فرو گذاشتن
licenseمعنی کلمه فرو گذاشتن
معنی واژه فرو گذاشتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
1757
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
put
عربی
وضع | فرض , اقترح , صاغ , عين , قذف الكرة , كرس نفسه لعمل أو غاية , رمية , ضربة غولف