فرو نگریستن
licenseمعنی کلمه فرو نگریستن
معنی واژه فرو نگریستن
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "فرو نگریستن" در زبان فارسی به معنای "از نزدیک و با دقت به چیزی نگاه کردن" است. این واژه به لحاظ نگارشی و دستوری قواعد خاصی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
قواعد نگارشی کلمه "فرو نگریستن":
-
فعل مرکب: "فرو نگریستن" یک فعل مرکب است که از دو بخش "فرو" و "نگریستن" تشکیل شده است. "فرو" به معنای "پایین" یا "درون" و "نگریستن" معنی نگاه کردن دارد.
-
نحو: این فعل میتواند به عنوان فعل اصلی در جملات استفاده شود و میتواند مفعول داشته باشد. به عنوان مثال: "او به چهرهاش فرو نگریست."
-
صرف: این فعل میتواند صرف شود و به صورتهای مختلف (ماضی، مضارع، امری و ...) به کار رود. به عنوان مثال:
- ماضی: "فرو نگریسته بود"
- مضارع: "فرو نگریست"
- امری: "فرو نگریز!"
-
نکات کاربردی:
- در نوشتار رسمی و ادبی، امکان دارد این واژه در متون فلسفی یا ادبی به کار رود.
- از لحاظ املایی، "فرو" و "نگریستن" باید همانند نوشته شوند و بین آنها فاصله وجود داشته باشد.
- معانی و استحکام: "فرو نگریستن" ممکن است به معانی عمیقتری در متنهای ادبی و فلسفی اشاره کند و به همین دلیل باید در سیاق مناسب به کار رود.
توجه به این نکات کمک میکند که از این واژه به درستی در جملات فارسی استفاده شود.
- وقتی به آسمان شب فرو نگریستم، ستارههای درخشان مرا به خوابهای دوردست بردند.
- در میان افکار پریشانم، لحظهای توقف کرده و به درون خود فرو نگریستم تا پاسخ سوالاتم را بیابم.
- او با دقت و تمرکز به تابلو نقاشی فرو نگریست و جزئیات ریز آن را مورد بررسی قرار داد.