فضله
licenseمعنی کلمه فضله
معنی واژه فضله
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- جعل، سرگين، مدفوع 2- چرك، شوخ 3- بازمانده، بقيه، پس مانده | ||
| انگلیسی | excrement, remainder, residue, food | ||
| عربی | يضيع | ||
| ترکی | atık | ||
| فرانسوی | déchets | ||
| آلمانی | abfall | ||
| اسپانیایی | desperdiciar | ||
| ایتالیایی | sciupare | ||
| مرتبط | زوائد، نجاست، سگاله، عن، باقی مانده، باقی، سایرین، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فضله" در زبان فارسی به معنای "مدفوع" یا "پوست" استفاده می‌شود و به طور خاص به فضولات حیوانات اشاره دارد. در مورد قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه، می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
توجه به این نکات کمک می‌کند تا نوشته‌های شما از دقت و وضوح بیشتری برخوردار باشد. | ||
| واژه | فضله | ||
| معادل ابجد | 915 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | fa(o)zle | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم) [عربی: فضلَة، جمع: فَضَلات] | ||
| مختصات | (فَ ضْ لِ) [ ع . فضلة ] (اِ.) | ||
| آواشناسی | fazle | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی فضله | ||
| پخش صوت | |||
بقيه و زائد، مانده چيزي، بازمانده کلمه "فضله" در زبان فارسی به معنای "مدفوع" یا "پوست" استفاده می‌شود و به طور خاص به فضولات حیوانات اشاره دارد. در مورد قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه، می‌توان به نکات زیر اشاره کرد: تلفظ: تلفظ صحیح کلمه "فضله" به صورت "fazleh" است. توجه به تلفظ درست کلمات در نوشتار و گفتار بسیار مهم است. جنس و شمار: "فضله" یک اسم مؤنث است و به فرم جمع، "فضلات" تغییر می‌کند. در نوشتار، توجه به جمع و مفرد بودن اسامی اهمیت دارد. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال: قید و وصف: "فضله" می‌تواند با صفات و قیدهای مختلف ترکیب شود. به عنوان مثال: توجه به این نکات کمک می‌کند تا نوشته‌های شما از دقت و وضوح بیشتری برخوردار باشد.
1- جعل، سرگين، مدفوع
2- چرك، شوخ
3- بازمانده، بقيه، پس مانده
excrement, remainder, residue, food
يضيع
atık
déchets
abfall
desperdiciar
sciupare
زوائد، نجاست، سگاله، عن، باقی مانده، باقی، سایرین، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده
