فقاع گشودن
licenseمعنی کلمه فقاع گشودن
معنی واژه فقاع گشودن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | opening | ||
عربی | افتتاح، فتحة، ثغرة، بداية، مدخل، استهلال، فجوة، كوة، حفلة الإ فتتاح، واسع الفم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فقاع گشودن" ترکیبی است که به معنای شکاف یا گشایش در یک موضوع یا وضعیت خاص است. اما برای بررسی قواعد فارسی و نگارشی این ترکیب، میتوانیم به نکات زیر توجه کنیم:
در مجموع، در نوشتن یا ترکیب کلمات در فارسی، دقت به معنا، قواعد نگارشی و تناسب واژهها بسیار اهمیت دارد. | ||
واژه | فقاع گشودن | ||
معادل ابجد | 631 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
مختصات | ( ~ . گُ دَ) [ ع - فا. ] | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فقاع گشودن | ||
پخش صوت |
- 1 (مصدر) باز کردن سر شيشه فقاع کلمه "فقاع گشودن" ترکیبی است که به معنای شکاف یا گشایش در یک موضوع یا وضعیت خاص است. اما برای بررسی قواعد فارسی و نگارشی این ترکیب، میتوانیم به نکات زیر توجه کنیم: فعل و اسم: "گشودن" یک فعل است که به معنای باز کردن یا گشادن است. در ترکیب با "فقاع"، میتواند به معنای گشایش در موضوعی خاص باشد. نقطهگذاری: در زبان فارسی، برای تفکیک واژهها و جملات، استفاده از نقطهگذاری (مانند ویرگول، نقطه، و علائم سوال و تعجب) اهمیت دارد. در جملهسازی با این عبارت، باید به طور صحیح از نقطهگذاری استفاده کرد. تناسب واژهها: در استفاده از ترکیب "فقاع گشودن"، باید دقت کرد که واژه "فقاع" با چه موضوع یا زمینهای مرتبط است و آیا با "گشودن" تناسب دارد یا خیر. قافیه و وزن: در شعر یا نثر ادبی، قافیه و وزن میتواند بر انتخاب واژهها تأثیر بگذارد. بنابراین در نوشتار ادبی، باید به این نکته توجه شود. استفاده از پسوندها: برای شکلدهی به واژهها در زبان فارسی، میتوان از پسوندها استفاده کرد. به عنوان مثال، "فقاعگشای" میتواند به معنای کسی باشد که فقاع را میگشاید. در مجموع، در نوشتن یا ترکیب کلمات در فارسی، دقت به معنا، قواعد نگارشی و تناسب واژهها بسیار اهمیت دارد.
- 2 (مصدر) کار کوچکي را انجام دادن :
و گر جلاب دادن را نشايم
فقاعي را بدست آخر گشايم .
- 2 پراکنده قطرات با فشار باطراف
(همچون پراکندن قطرات فقاع)
- 4 آروغ زدن(چه نوشيدن فقاع معمولا توليد
آروغ مي کند) - 5 تفاخر کردن لاف زدن :
نوروز ز نار و سيب زرين
بگشاد ز تو فقاع شيرين (مشکين) .
- 6 حکايت کردن حاکي بودن : آب
جامد چون دست ممسکان از افاضت خيز بسته
هواي بارد از دم سفلگان فقاع گشوده ....
opening
افتتاح، فتحة، ثغرة، بداية، مدخل، استهلال، فجوة، كوة، حفلة الإ فتتاح، واسع الفم