فقاع گشودن
licenseمعنی کلمه فقاع گشودن
معنی واژه فقاع گشودن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | opening | ||
عربی | افتتاح، فتحة، ثغرة، بداية، مدخل، استهلال، فجوة، كوة، حفلة الإ فتتاح، واسع الفم | ||
واژه | فقاع گشودن | ||
معادل ابجد | 631 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
مختصات | ( ~ . گُ دَ) [ ع - فا. ] | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فقاع گشودن | ||
پخش صوت |
- 1 (مصدر) باز کردن سر شيشه فقاع
- 2 (مصدر) کار کوچکي را انجام دادن :
و گر جلاب دادن را نشايم
فقاعي را بدست آخر گشايم .
- 2 پراکنده قطرات با فشار باطراف
(همچون پراکندن قطرات فقاع)
- 4 آروغ زدن(چه نوشيدن فقاع معمولا توليد
آروغ مي کند) - 5 تفاخر کردن لاف زدن :
نوروز ز نار و سيب زرين
بگشاد ز تو فقاع شيرين (مشکين) .
- 6 حکايت کردن حاکي بودن : آب
جامد چون دست ممسکان از افاضت خيز بسته
هواي بارد از دم سفلگان فقاع گشوده ....
opening
افتتاح، فتحة، ثغرة، بداية، مدخل، استهلال، فجوة، كوة، حفلة الإ فتتاح، واسع الفم