فقع
licenseمعنی کلمه فقع
معنی واژه فقع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | so | ||
عربی | هكذا، جدا، كذلك، كثيرا، أيضا، الى هذا الحد، إلى حد بعيد، الي هذا الحد، وكذلك، وبالتالي، لذا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فقع" در زبان فارسی به معنای "فقط" است و به صورت "فقط" نوشته میشود. این کلمه به عنوان قید در جملات به کار میرود و معمولاً برای بیان محدودیت یا تخصیص به کار میرود. برای استفاده درست از "فقط" میتوانید به نکات زیر توجه کنید:
در نهایت، توجه به نگارش درست و رعایت قواعد زبان فارسی به تقویت مهارت نوشتاری کمک میکند. | ||
واژه | فقع | ||
معادل ابجد | 250 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | foq' | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: فوگان، مخففِ فقاع] [قدیمی] | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فقع | ||
پخش صوت |
- 1 ياوه گفتن - 2 سرخ رنگ کردن کلمه "فقع" در زبان فارسی به معنای "فقط" است و به صورت "فقط" نوشته میشود. این کلمه به عنوان قید در جملات به کار میرود و معمولاً برای بیان محدودیت یا تخصیص به کار میرود. برای استفاده درست از "فقط" میتوانید به نکات زیر توجه کنید: موقعیت جملات: "فقط" معمولاً قبل از اسم یا فعل قرار میگیرد تا آن را محدود کند. مثلاً: "فقط من رفتم" یا "فقط کتابی را خواندم". نقش نحوی: "فقط" به عنوان قید عمل میکند و به تنهایی نمیتواند جملهای کامل را تشکیل دهد. پرهیز از تکرار: استفاده صحیح از "فقط" به گونهای است که نیازی به تکرار ندارد. به عنوان مثال به جای "فقط من فقط کتابم را خواندم"، بهتر است بگویید "فقط کتابم را خواندم". در نهایت، توجه به نگارش درست و رعایت قواعد زبان فارسی به تقویت مهارت نوشتاری کمک میکند.
- 3 رگ انگشت شکستن
(اسم) شرابي که از جو و مويز و جز
آن گيرند آب جو . يا به کوزه فقاع
تپاندن . راه دخل و تصرف را بستن .
(اسم) گونه اي قارچ از تيره اتوبازيد
يوميست ها که در اماکن نمناک مي رويد
و جزو قارچ هاي سمي و در تداول عامه به
نام کله مار موسوم است .
so
هكذا، جدا، كذلك، كثيرا، أيضا، الى هذا الحد، إلى حد بعيد، الي هذا الحد، وكذلك، وبالتالي، لذا