قسب الجیب
licenseمعنی کلمه قسب الجیب
معنی واژه قسب الجیب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | al -jabib | ||
عربی | الجبة | ||
واژه | قسب الجیب | ||
معادل ابجد | 208 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | اسم | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قسب الجیب | ||
پخش صوت |
در مقدمه گلستان سعدي
عبارت ذيل آمده : ذکر جميل سعدي
که دار افواته عوام افتاده وصيت سخنش
که در بسيط زمين رفته وقصب الجيب
حديثش که همچون شکر ميخورند و رقعه
منشاتش که چون کاغذ زر ميبرند...
در نسخ گلستان اين ترکيب بصورتهاي
مختلف آمده و محققان نيز پيشهنادهاي
متعدد کرده اند : -1 قصب الجيب .
غالب نسخ اين ترکيب را دارند ولي
اين ترکيب در کتب معتبر لغت نيامده .
بعضي نوشته اند مقصود ازقصب الجيب
قطعات نيشکر مقشر بوده که در
جيب خود ميگدذشتند و بدوستان هديه
مينمودند - وبعضي بمعني قصبي مشابه
نيشکر که اندک شيريني دارد گفته اند -
صاحب کشف اللغات بمعني نوعي از خرما و
شکر و نوعي از شيريني دانسته - بعضي
آنرا کنايه از قبم تصور کرده اند
مولف غياث نوشته :
قصب الجيب بفتحتين قاف وصاد و جيم
عربي مکسور و سکون تحتاني و
با ء موحد ه نوعي از خرما و گياهي است که
اندک شيريني دارد از خيابان .
در ناظم الاطبا ء آمده :
گويند که آن بيخ کاتس است که در
قرب دريا رويد . و بعضي قصب الجيب
بفتح جيم گفته اند و آن پاره
کوچک از ني باشد که نامه بران نامه هاي
امرا در آن نهاده بکيسه جيب پنهان ساخته
بمسمافات بعيده ميبرند . مرحوم فروغي
نوشته : کلمه قصب الجيب از مشکلات گلستان
است و نسخه ها هم مختلف ....و معاني مختلف
براي آن ذکر کرده اند که بهچيک يقين
نميتوان شيريني است که از قلم او
حاوي جاري ميشود .
- 2 قصب الجب .
بعضي قصب الجب نوشته اند بمعني نيي
که بصحرا در ميان چاههاي کهنه ميرويد .
- 3 قصب الحيب .
بعض محققان قصب الحبيب نوشته اند
بمعني نيشکر . درين صورت در عبارت گلستان
بجاي نيشکر لفظ شکر مينويسند اين چنين :
وقصب الخبيب حديثش که همچون شکر ميخورند..
سودي در شرح گلستان خود همين وجه را آورده
و آن گويا نيشکري بوده انباشته که بدوستان
تحفه ميفرستادند . در نسخه خطي گلستان
هم صورت فوق مضبوط است .
- 4 قسب الجيب .
مرحوم قريب در مقدمه گلستان مصحح خود
نوشته اند :
در ديباچه تمام نسخ قصب الجيب بصاد
نوشته شده و چون درين صورت معني درست روشن
و واضح نبوده محتاج تاويلات و
توجيهات شده اند .
ولي در نسخه ماخذ ما (قسب) با سين
نوشته شده بمعني خرماي خشک که
در دهان از هم بپاشد و با اين کلمه معني
عبارت روشن و از تمام تعبيرات و
توجيهاتي که کرده اند بهتر ومناسب تر است.
و همين صورت را آن مرحوم
در متن گلستان 5 ضبط کرده و در حاشيه
نوشته اند :در نسخه حاضر قسب باسين
ضببط شده و در لغت قسب بفتح اول و
سکون سين بمعني خرماي خشک که در
دهان از هم بپاشد است و اين معني
مناسبترين و بهترين معاني باشد .
قول اثير الدين اخيسکتي ميتواند مويد اين
معني باشد :
پيش چو تو سروري سرو روان را بشعر
هست من و ما زدن غايت ترک ادب .
قصب که آرد بدان کز چمن او برند
(قصب کيظرد ببار ازز چمن او گربرند)
شاخ فضايل رطب نخل معاني شعب .
- 5 قصب انجير .
بيت ذيل از بسحاق اطعمه است که
مي تواند صورت ترکيب مورد بحث
را تا حدي معلوم کند :
نخود و کشمش و پسته خرک و ميوه تر
قصب انجير ودگر سرمش اسفند بيار خ
در لغت نامه آمده :
بيشک قصب الجيب سعدي همين قصب انجير
بسحاق است .
و معني آن از قبيل ميوه هاست
نه شيرينيها و حلواها و پختنيها
وشايد انجير خشک برشته کشيده يا انجير
خشک بگردو و بادام انباشته باشد مانند
جوزا کند (جوز قند) و غيره .
در خط نسخ - تغييرشکل قصب انجير
به قصب الجيب بسيار آسانست .
- 6 قسب و جنيب - آقاي دکتر خانلري
ترکيب مود بحث را بصورت فوق تصحيح
کرده اند . قسب بمعني خرماي خشک که در
دهان ريزه گردد و جنيب بمعني خرماي جيد
(نيکو)
هيچ يک از صور مذکور مورد قبول
عموم واقع نشده .
al -jabib
الجبة