اشاره
licenseمعنی کلمه اشاره
معنی واژه اشاره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استعاره، اشارت، ايما، تلويح، رمز 2- كنايه، گوشه 3- علامت 4- راي، نظر 5- امر، حكم، دستور، فرمان | ||
انگلیسی | mention, hint, gesture, indication, allusion, suggestion, inkling, insinuation, manifest, referral, gest, action, beck, ensign, innuendo, slur, symbol, warning | ||
عربی | ذكر، أشار، نوه ب، تذكير، إشارة عابرة، تنويه ب، يذكر | ||
ترکی | ipucu | ||
فرانسوی | indice | ||
آلمانی | hinweis | ||
اسپانیایی | pista | ||
ایتالیایی | suggerimento | ||
مرتبط | ذکر، تذکر، یاداوری، یادکرد، ایما، چيز خيلي جزئي، سخن رهنما، ژست، حرکت، رفتار، قیافه، وضع، نشانه، نشان، دلالت، قرینه، کنایه، گریز، پیشنهاد، تلقین، القاء، اظهار عقیده، الهام، اگاهی، گزارش، کورهخبر، تاب، دخول غیر مستقیم، پیچ، رخنه یابی، زیرکی، بیانیه، اعلامیه، خبر، نامه، مراجعه، رجوع، کار نمایان، عمل، اقدام، کنش، بازی، تکان سر یا دست، پرچمدار، نشان افتخار، نشان رسمی، پرچم، علم، معنی، تشریح، شرح، ادا کردن، لکه ننگ، تهمت، پیوند، خطاتحاد، نماد، مظهر، هشدار، اخطار، اعلام، اعلام خطر، زنگ خطر | ||
واژه | اشاره | ||
معادل ابجد | 507 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'ešāre | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: اشارَة] ‹اشارت› | ||
آواشناسی | 'eSAre | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اشاره | ||
پخش صوت |
نشان دادن چيزي را
1- استعاره، اشارت، ايما، تلويح، رمز
2- كنايه، گوشه
3- علامت
4- راي، نظر
5- امر، حكم، دستور، فرمان
mention, hint, gesture, indication, allusion, suggestion, inkling, insinuation, manifest, referral, gest, action, beck, ensign, innuendo, slur, symbol, warning
ذكر، أشار، نوه ب، تذكير، إشارة عابرة، تنويه ب، يذكر
ipucu
indice
hinweis
pista
suggerimento
ذکر، تذکر، یاداوری، یادکرد، ایما، چيز خيلي جزئي، سخن رهنما، ژست، حرکت، رفتار، قیافه، وضع، نشانه، نشان، دلالت، قرینه، کنایه، گریز، پیشنهاد، تلقین، القاء، اظهار عقیده، الهام، اگاهی، گزارش، کورهخبر، تاب، دخول غیر مستقیم، پیچ، رخنه یابی، زیرکی، بیانیه، اعلامیه، خبر، نامه، مراجعه، رجوع، کار نمایان، عمل، اقدام، کنش، بازی، تکان سر یا دست، پرچمدار، نشان افتخار، نشان رسمی، پرچم، علم، معنی، تشریح، شرح، ادا کردن، لکه ننگ، تهمت، پیوند، خطاتحاد، نماد، مظهر، هشدار، اخطار، اعلام، اعلام خطر، زنگ خطر