قلیل
licenseمعنی کلمه قلیل
معنی واژه قلیل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اندك، كم، مزجات، معدود، ناچيز | ||
متضاد | بسيار، زياد، كثير | ||
انگلیسی | scarce, scrimp, skimpy, negligible, insignificant, scant, slender, slight, slide | ||
عربی | نادر، شحيح، قليل، بشق الأنفس | ||
ترکی | biraz | ||
فرانسوی | un peu | ||
آلمانی | ein wenig | ||
اسپانیایی | un poco | ||
ایتالیایی | un po' | ||
مرتبط | نادر، کمیاب، کم، اندک، تنگ، ناچیز، نحیف، لئیم، ناقص، خسیس، جزئي، بی اهمیت، قابل فراموشی، ناکافی، بلند و باریک، باریک، ضعیف، سست، جزئی، خفیف، لاغر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قلیل" در زبان فارسی به معنای "کم" یا "ناچیز" است و بهطور معمول به عنوان صفت به کار میرود. در زیر به چند نکته و قاعده نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
این نکات به شما کمک میکند تا در استفاده و نوشتن این کلمه دقت بیشتری داشته باشید. | ||
واژه | قلیل | ||
معادل ابجد | 170 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | qalil | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ کثیر] | ||
مختصات | (قَ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | qalil | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قلیل | ||
پخش صوت |
کم و اندک کلمه "قلیل" در زبان فارسی به معنای "کم" یا "ناچیز" است و بهطور معمول به عنوان صفت به کار میرود. در زیر به چند نکته و قاعده نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود: نحوه استفاده: "قلیل" بهعنوان صفت برای توصیف اسمهای جمع یا مفرد استفاده میشود. مثلاً: "کمی قلیل" یا "آب قلیل". جنس: "قلیل" یک صفت است که میتواند برای نامهای مردانه و زنانه بهکار رود، اما معمولاً در زبان فارسی بهصورت مذکر به کار میرود. تناسب در جملات: در جملات، باید توجه کنید که صفت "قلیل" با اسمهایی که توصیف میکند از نظر تعداد و نوع همخوانی داشته باشد. مثلاً: "غذاهای قلیل" صحیح است، در حالی که "غذاهای قلیله" نادرست است. نکات نوشتاری: در نگارش این کلمه، توجه کنید که "قلیل" به صورت صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. همچنین در جملات رسمی میتوان از معادلهای دیگر مانند "کم" یا "ناچیز" نیز استفاده کرد. این نکات به شما کمک میکند تا در استفاده و نوشتن این کلمه دقت بیشتری داشته باشید.
اندك، كم، مزجات، معدود، ناچيز
بسيار، زياد، كثير
scarce, scrimp, skimpy, negligible, insignificant, scant, slender, slight, slide
نادر، شحيح، قليل، بشق الأنفس
biraz
un peu
ein wenig
un poco
un po'
نادر، کمیاب، کم، اندک، تنگ، ناچیز، نحیف، لئیم، ناقص، خسیس، جزئي، بی اهمیت، قابل فراموشی، ناکافی، بلند و باریک، باریک، ضعیف، سست، جزئی، خفیف، لاغر